✂️ برشی از کتاب
از آن لحظه به بعد، جهانگرد هم مجبور شد با زانوهایش راه برود. بین راه، توانست شهر را بهتر ببیند؛ درختهایی که سر آنها را زده بودند تا قدهایشان زیاد بلند نشود. مردان و زنانی که روی زانوهای خود در رفت و آمد یا خرید بودند. مغازهدارانی که به زانو، پشت بساطشان ایستاده بودند و مشغول راه انداختن مشتریانشان بودند، عجیب این بود که سرعت مردم در کارها و رفت و آمدنشان، نشان میداد که تقریبا به این وضع دشوار عادت کرده بودند.@noketab