📋
#طمع_در_معامله
شخصی از راه فروشِ روغن ، ثروتی کلان اندوخته بود و به خاطر طمعی که داشت به غلام خود میگفت وقت خرید روغن ، هر دو انگشت سبابه را دور پیمانه بگذارد ، تا روغن بیشتری برداشته شود و بر عکس آن در وقت فروختن ، دو انگشت را درون پیمانه بگذارد تا روغن کمتری داده شود
هرچقدر غلام او را از این کار بر حذر میداشت مرد توجه نمیکرد ، تا اینکه روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش آن ها را بار
#کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد
وقتی کشتیبه میان دریا رسید، دریا طوفانی شد و ناخدا دستور داد تمام بارها را به دریا بریزند تا کشتی سبک شود و مسافران کشتی از غرق شدن نجات پیدا کنند
مرد روغن فروش از ترس جان، خیک ها را یکی یکی به
#دریا میانداخت. در این حال غلام گفت: ارباب انگشت انگشت نَبَر تا خیک خیک نریزی
انتشار مطالب نکته های ناب فقط با لینک کانال جایز است
http://eitaa.com/joinchat/345899012Cfc1b7bcd50