اگر الان بنویسم معلمی عشق است و هر کس عاشق است باید معلم شود متهم میشوم به شعاری و کلیشه ای حرف زدن ولی راستش را بخواهید همین است. معلمی عشق است. عشق است به تربیت به آموزش. به رشد و بالندگی میوه های که قرار است در آینده درخت هوایی پر ثمر بشوند در بوستان وطنت.
اصلا معلمی کردن نه فقط کار انبیا که کار خداوند است. مربی اصلی اوست و ما تنها مقلدانی هستیم که داریم ادای تربیت را در میآوریم.
اینکه یک معلم می تواند جوهر اصلی یک دانش آموزش را بفهمد و این طلای ناب را از میان سنگ های سخت و سرد بیرون میآورد کاری خدایی است.
راستش را بخواهید معلم های من مثل قطعههای جورچینی بودند که تصویر کامل زندگی من را ساختند. از معلم کلاس اولم خانم سیما آقایی تا استادان دانشگاه هر کدام نقششان را در زندگی من به خوبی و کمال بازی کردند تا بالاخره من معلم شدم.
دلم میخواهد تا دنیا دنیاست پیشانی بر خاک قدومشان بگذارم و از لحظه لحظههایی که برایم زحمت کشیدند تشکر کنم.
باید باور کنیم معلمی عشق است...