🌷 به معاویه گفته شد: اکنون چشم مردم بسوی حسیـن رفته است؛🍃 چه خوب است که او را دستور دهی منبر برود و سخن بگوید تا بدین وسیله، از شأن و منزلتش در بین مردم کاسته و خجل گردد... معاویه به ناچار به امام گفت: ای اباعبدالله! چه خوب است بر منبر رفته و خطبه‌ای بخوانی. و امام بر منبر رفتند؛ (جانم بفدایشان!)❣ و چنان خطبه‌ے غرّائی خواندند که معاویه فریاد بر آورد: ای اباعبدالله! بس است که پیام خود را رساندی! عمروبن‌عاص برای این که این رسوایی را بپوشاند! چند سؤال کرد؛ از جمله این که پرسید: به چه علّت محاسن شما از محاسن ما بیشتر است؟ امام حسین علیه‌السّلام فرمودند: «وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ ۖ وَالَّذِي خَبُثَ لَا يَخْرُجُ إِلَّا نَكِدًا» (اعراف ۵۸) «سرزمین پاکیزه گیاهش به فرمان پروردگار (نیکو) می‌روید،🌱 اما سرزمین های بد طینت و (شوره زار) جز گیاه ناچیز و بی ارزش، از آن نمی‌روید». معاویه به عمروبن عاص گفت: به حقّی که من برتو دارم، سخن را کوتاه کن؛ که این حسين، فرزند علیّ‌بن‌ابیطالب است! در این هنگام امام فرمودند: اگر بار دیگر عقـرب به سراغ ما بیاید، ما نیز به سراغش رفته و کفش‌ها برای کشتن او آماده است!!! عقـرب به علم و یقین می‌داند که نه دنیا دارد و نه آخرت! مولاے من♥️ قطعا! بي حُــبّ تو کسي به سعادت نمی‌رسد رمز نجات اهل زمانه ولاے توست...❣ بصیرتی 🏴 @nooorolhoda