♥️🍃 آن شب عصبانی شده بود، و گفت: من مهم نیستم، اینها مجلسِ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را به شوخی گرفتند. ‌ براے همین دیگر مداحی نمی‌کنم! ساعت یک نیمه شب بود که خسته و کوفته خوابیدیم. قبل از اذان بچه ها را بیدار کرد، اذان گفت و نماز جماعت به پا کردند؛ بعد از تسبیحات، شروع کرد به دعا خواندن و روضه‌خوانی حضرت‌زهراعليهاالسلام؛🍃 اشعار زیباے اشک همه را جارے کرده بود. بعد از خوردن صبحانه برگشتیم. گفتم: دیشب قسم خوردے دیگه مداحی نمی‌کنی ولی بعد نماز صبح…؟! گفت: دیشب توے خواب دیدم، حضرت‌صدیقه‌طاهره‌سلام‌الله‌علیها❣ تشریف آوردند و گفتند: « نگو نمی‌خوانم، ما تو را دوست داریم. هرکس گفت بخوان تو هم بخوان»🌱 ♥️ @nooorolhoda