شأن نزول آیه (23) سوره «جاثیة» | آیین رحمت 🍀🍀🍀🍀🍀🍀 شبى از شب ها «ابوجهل» در حالى که «ولید بن مغیره» با او همراه بود، به طواف خانه کعبه پرداخت،و در ضمن طواف درباره پیامبراسلام(صلى الله علیه وآله) با هم سخن مى گفتند، «ابوجهل» گفت: «وَ اللّهِ اِنِّی لاََعْلَمُ اَنَّهُ صادِقٌ»؛ (به خدا سوگند که من مى دانم او راست مى گوید)! فوراً «ولید» به او گفت: خاموش باش! تو از کجا این سخن را مى گوئى؟ «ابوجهل» گفت: اى «ولید»! ما او را در کودکى و جوانى «صادق امین» مى نامیدیم، چگونه بعد از تمام عقل و کمال رشد، او را کذاب و خائن بنامیم؟ باز تکرار مى کنم: «مى دانم او راست مى گوید»! «ولید» گفت: پس چرا او را تصدیق نمى کنى، و ایمان نمى آورى؟ گفت: مى خواهى دختران قریش بنشینند و بگویند: از ترس شکست، تسلیم برادرزاده «ابوطالب» شدم؟! سوگند، به بت هاى «لات» و «عزى» که هرگز از او پیروى نخواهم کرد! اینجا بود که آیه: «وَ خَتَمَ عَلى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ»؛ (خدا بر گوش و قلب او مهر نهاده) نازل شد. 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/319620/%D8%B4%D8%A3%D9%86-%D9%86%D8%B2%D9%88%D9%84-%D8%A2%DB%8C%D9%87-(23)-%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87-%C2%AB%D8%AC%D8%A7%D8%AB%DB%8C%D8%A9%C2%BB