.
.
پروفسور سميعي "بزرگترین جراح مغز" مي گويد كاسه سر را من باز مي كنم چاقو را من دست مي گيرم وارد مغز مي شوم ديگر من نيستم نمي دانم چه كسي جراحي مي كند من جراحي نمي كنم. كاسه سر را من بر مي دارم استخوان سر را من مي برم ولي وارد مغز مي شوم ديگر من نيستم نمي دانم كيست. كساني كه بتوانند از اينجا عبور كنند اندك هستند ولي تمام حيات و زندگي دنيايي ما مرهون كساني است كه از اينجا عبور كردند و ما هرگز نه آنها را مي شناسيم نه قدرشان را مي دانيم.
دقيقا ما الان داريم روي كودكي کسانی که در ١٣٠٠ زندگی می کردند كار مي كنيم و ١٢٨٠ تا ١٣٢٠ سياه ترين تاريخ اين مملكت است. نمي دانم چند نفر از شما فيلم يتيم خانه ايران را ديديد؟ شرح قحطي ١٢٩٥ جنگ اول است. نصف جمعيت ايران از گرسنگي مردند ولي انسان هايي كه از آن زمان آمدند جانشين برايشان نداريم در دين در هنر در ادبيات در صنعت در هيچ چيزي برايشان جانشين نداريم اينقدر كه اينهـا بزرگ هستند. كودكي هايشان را ببينيم. اينهـا كودكي هاي خوبي نداشتند.
یک وقت با آقایی صحبت مي كردم، سه خواهر و برادر هستند كه يكي شان فوت كرده. برادر بزرگ ٩٤ ساله است. بسيار آدم تحصيل كرده با سواد و بسيار مرفه خانه اش در يكي از بهترين نقاط تهران است. يك روز گفت چكار مي كني؟ گفتم من با بچه ها كار مي كنم. گفت خوش بحالت من بچگي خوبي نداشتم گفتم چرا؟؟ گفت: اينقدر كه كتك مي خورديم. پدرم برادر بزرگ را مي زد او من را مي زد من دو تا كوچك را مي زدم بعد پدر هر چهارتاي ما را مي زد. نتيجه اينكه دو تا كوچك ها ازدواج نكردند. بزرگه ازدواج كرد بچه دار نشد و ايشان دو تا پسر دارد كه اصلا بفكرش نيستند.
ببينيد دوران كودكي معني اش مرفه بودن نیست. كودكي مرفه انسان را به هيچ جا نمي رساند. كودكي بايد با تلاش و سختي باشد و امروز ما فكر مي كنيم اگر بچه هايمان را در رفاه بزرگ كنيم خدمت كرديم به آنها. نه خدمت نكرديم . به همين دليل خشم داريم ترس داريم و غم داريم چون دائم اينجا هستيم غرايزمان قوي است ترس و خشم احساسات غريزي هستند.
اصلا بخاطر آن سختي اين آدم هاي بزرگ درست شدند در كوره ها سوختند . آدم هايي كه آن دوره ساخته شدند فولاد هستند شيشه نيستند كه يكي بزني خورد بشوند. حليم هستند. حلم دارند. ما در دينمان احكام داريم و شرعيات مال اينجا است. (ادامه دارد...)
#آزادی_محدودیت {قسمت5}
[استادسلطانی]
@nooredideh👈کانال تربیتی نوردیده