"انا و علی ابوا هذه الامة"
یا رسول الله آنقدر مصیبت شما سخت و گرانبار است که در برابر آن هر درد و رنجی قابل تحمل است. "فما اعظم المصیبة بك حيث انقطع عنا الوحي"..
و من در این روز دوبار یتیم شدم، ۱۷ سال پیش در چنین روزی، من نیز همراه با خانوم حضرت زهرا سلام الله علیها سخت گریستم و سه مصیبت را در یک روز به سوگ نشستم.
در لحظه لحظه رفتن بابا، یاد خانوم فاطمه زهرا سلام الله علیها بودم، او می دوید و من می دویدم، او دنبال جنازه آقا رسول الله و من دنبال او و آقا رسول الله و جنازه بابا.
نمی دونم چطور تاب آوردم و زنده ماندم.
اما از آن روز بازیگر خوبی نیز شدم، نقش زندگی، نقش شادی، نقش خندیدن را خوب بازی کردم، طوری که شاید کسی سوز درون و داغ رفتن بابا را از ظاهرم نتواند ببیند و درک کند..
آری بابا رفت و شادی نیز، پدر رفت و گرمای خانه نیز، هنوز که خانوادگی دور هم جمع میشویم نگاهمان را از خواهرها و برادرها و مادر میدزدیم که نکند نگاه یتیمانه و سردمان را ببینند..
هر چه بیشتر میگذرد، گویا آتشش عمیقتر و مخربتر میشود..
و من امروز آن دخترک از درون ویران شدهی نبودن بابایم. با همین عنوانی که صدایم میزد، "مادر بابا"..
آه فاطمه جان بگذرم از درد درون خودم که آتش قلب شما قطعا سوزانندهتر است.. آنقدر که فرمودی "صبّت علیّ .. لو صبتّ علی الایام صرن لیالیا"..
و امروز شاید تنها خنکای تسلیت، این داغ عمیق، دیدن دوباره روی ماه بابا باشد و آغوش مهربانش..
یا رسول الله یا علی ابن ابیطالب! انا یتیم من ایتام آل محمد، فارحمنی..
انا صغیر من اطفالکم،فاکفنی..
یا اباالغوث اغثنی
یا اباصالح المهدی ادرکنی