دفعه اولم بود که شرکت میکردم از طرف شهدا هم دعوت شدم شاید باورتون نشه من دوروز پیش ناخودآگاه دلم هوای شهدای گمنام رو کرد رفتم سر مزارشون بعد اونجا خانم کردی رو دیدم که سفره انداخته بود و یه دفعه تلفنشون زنگ زد در مورد همین تئاتر جابر یه لحظه برگشت به من گفت راستی تئاتر جابره میخوای بیای از اونجا من اینجا حضور پیدا کردم
خیلی عالی بود واقعا برام جالب بود
و اون قسمتی که وصیت نامه جابر رو پخش کردند و همین صحبتی که در مورد چادرحضرت زهرا گفتن من یه موقع سفر زیارتی میرفتم دخترم رو اینجا گذاشتم وقتی میرفتم سوار اتوبوس بشم که برم بهش گفتم که مامان این چادر از کوچه های بنی هاشم ٬از کربلا خیلی جاها گذشته حرمت داره حرمت این چادر رو نگهدار تا من برگردم
کدوم قسمت تئاتر جابر براتون جذاب بود؟
برام جالب بود که شهدا تو خونه انقدر راحت هستن باناموسشون بعد تو بیرون محدودیت هایی رو دارند خیلی جالب بود