┄┅═✧🦋❁ ﷽ ❁🦋✧═┅┄┄
مناظرات امام علی بن
موسی الرضا (علیه السلام) ؛
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مناظره امام با، علي بن محمّد بن جهم،(سنی مذهب) درباره عصمت انبياء.
««««««««««««««««««««
اباصلت هروي مي گويد:
«هنگامي كه مأمون پيروان مذاهب و مكاتب مختلف يعني يهود، نصارا، مجوس، صابئين و ساير فرق و علماي اسلام را در دربار خود گردآورد تا با امام علي بن موسي الرضا(عليه السلام) مناظره كنند، هر كس در برابر آن حضرت عرض اندام كرد، با پاسخ دندان شكني روبه رو شد و خاموش گشت. در اين ميان، نوبت به «علي بن محمّد بن جهم» كه از علماي معروف اهل سنت بود، رسيد؛ او به امام(عليه السلام) رو كرد و گفت: عقيدة شما دربارة عصمت انبيا چيست؟ آيا شما همه را معصوم مي دانيد؟
امام(عليه السلام): آري.
ابن جهم: پس اين آيات را كه ظاهرش صدور گناه از آنان است، چگونه تفسير مي كني؟ مثلاً قرآن دربارة آدم(عليه السلام) مي فرمايد: «وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى»(1)؛ (آدم به پروردگارش عصيان كرد و از پاداش او محروم ماند).
و یا دربارة يونس(عليه السلام) مي گويد: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ»(2)؛ (يونس خشمگين از ميان قوم خودش رفت و گمان كرد بر او تنگ نخواهيم گرفت).
و یا دربارة يوسف(عليه السلام) مي گويد: «وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَ هَمَّ بِهَا»(3)؛ (زليخا قصد يوسف كرد و يوسف قصد او را).
و در مورد داوود(عليه السلام) مي فرمايد: «وَ ظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ»(4)؛ (داوود گمان كرد ما او را امتحان كرده ايم و از كار خود توبه كرد).
و بلاخره دربارة پيامبرش محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) مي فرمايد: «وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ»(5)؛ (تو در دل چيزي [دربارة همسر زيد] پنهان داشتي كه خدا آن را آشكار ساخت).
امام(عليه السلام) فرمود: واي بر تو! گناهان زشت را به پيامبران الهي نسبت مده و كتاب خدا را به رأي خود تفسير مكن كه خداوند فرموده: «تأويل (و تفسير) آن را جز خدا و راسخان در علم نمي دانند» اكنون پاسخ سؤالاتت را بشنو:
امّا دربارة آدم(عليه السلام) خداوند او را حجت در زمين و نمايندة خود در بلادش قرار داده بود. آدم براي بهشت آفريده نشده بود (و سكونتش در بهشت موقتي بود و بهشت سراي تكليف نبود) عصيان آدم (و ترك اولاي او) در بهشت رخ داد، نه در زمين، و عصمت بايد در زمين باشد و مقادير امر الهي تكميل گردد (و آدم الگو و رهبري براي مردم جهان باشد) لذا هنگامي كه به زمين گام نهاد، خداوند او را حجت و خليفة معصوم قرار داد، چنان كه در حق او مي فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَ نُوحًا وَ آلَ إِبْرَاهِيمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ»(6)؛ (خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برگزيد). اين گزينش، خود دليل بر معصوم بودن اين رهبران است؛ زيرا گزينش براي رهبري بدون عصمت، موجب نقض غرض است.
امّا در مورد يونس(عليه السلام) منظور از «لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ» اين نيست كه او گمان كرد خداوند قادر بر (مجازات) او نيست، بلكه به معناي اين است كه او گمان كرد خداوند بر او تنگ نمي گيرد (و ترك اولايي نكرده است)، همان گونه كه در آية ديگر قرآن آمده: «وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ...»(7)؛ (امّا هنگامي كه خداوند انسان را مبتلا سازد و روزي را بر او تنگ بگيرد...) زيرا اگر او گمان كرده بود خداوند قادر بر (مجازات) او نيست، كافر مي شد (و كفر از ساحت مقدس انبيا به دور است).
امّا در مورد يوسف(عليه السلام) منظور اين است كه زليخا قصد كام گيري از يوسف كرد و يوسف......
🌴 ادامه دارد....
پی نوشت:
(1) 📚 سوره طه، آیه 121.
(2) 📚 سوره انبياء، آیه 87.
(3) 📚 سوره يوسف، آیه 24.
(4) 📚 سوره ص، آیه 24.
(5) 📚 سوره احزاب، آیه 37.
(6) 📚 سوره آل عمران، آیه 33. اين سخن را به عبارت ديگري نيز مي توان بيان كرد و آن اين كه: اصولاً بهشت دار تكليف نبوده و بنابراين، گناه و عصيان در آنجا مفهوم نداشته است، امّا هنگامي كه آدم قدم به دار تكليف و صحنة زمين گذاشت، اطاعت و عصيان مفهوم پيدا كرد و خداوند به او مقام عصمت داد.
( 7) 📚سوره فجر، آیه 16