💠نامه انسان ساز(۱) امیرالمؤمنین علیه السلام در نامه ۳۱ نهج البلاغه می فرماید: - من والد الفان، المقر للزمان، المدبر العمر، المستسلم للدنیا، الذام الدنیا از پدر فانی، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگی را پشت سر نهاده که در سپری شدن دنیا چاره ای ندارد و مذمت کننده دنیا امیرالمؤمنین علیه السلام تسلیم دنیا نشده است؛ اما نمی تواند با دنیا در گذشت عمر مبارزه کند، همانطور که مرگ به پیامبر نزدیک بود و ایشان تسلیم مرگ بودند: «إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» - الساکن المساکن الموتی پدر تو در مساکن مردگان ساکن است امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: همین بازار و خانه ها روزی مساکن مردگان بودند که اکنون در زیر خاک هستند و در حال حاضر من ساکن این خانه ها و بازار ها هستم و به راستی که مرگ به انسان ثابت می کند که تنها است و هیچ است! - و الظاعن عنها غدا و من فردا کوچ کننده هستم[و دیگری ساکن این مسکن خواهد بود] ابن ابی الحدید می گوید: و این کلام از سوی امیرمؤمنان علیه السلام، کلام کسی است که به فراق و جدایی یقین کرده است(شرح ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۵۶) از حضرت نوح علیه السلام نقل شده است که فرمود: «وَجَدْتُ الدُّنْيَا كَبَيْتٍ لَهُ بَابَانِ دَخَلْتُ مِنْ أَحَدِهِمَا وَ خَرَجْتُ مِنَ الْآخَرِ» دنیا را مانند یک خانه دو دری (در دخول و در خروج) دیدم که از یک در داخل و از در دیگر خارج شدم. و این وضع و حال و برداشت نوح صفی الله و برگزیده خدا است و چگونه خواهد بود وضع و حال کسی که به دنیا تکیه و اعتماد کند و عمر گرانبها را در تعمیر و مرتب ساختن آن صرف نماید و در دستیابی به آن دین خود را از دست بدهد؟ "ظعن" به معنای "رهن" است - إلی المولود المؤمل ما لا یدرک این نامه را چنین پدری به فرزندی می نویسد که آزمند چیز هایی است که درک نمی شود امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: انسان بما هو انسان سر تا سر آرزو است که نمی تواند به آن برسد ابن ابی الحدید می گوید: مراد حضرت تنها جنس بشر بوده و نه خود امام حسن علیه السلام و هچنین سایر اوصافی که به دنبال این لفظ می آید به ایشان بعینه اختصاص ندارد(شرح ابن ابی الحدید ج ۱۶ ص ۵۶) - السالک سبیل من قد هلک این مولود به راه کسانی می رود که هلاک می شوند؛ یعنی مسیر زندگی مادی هلاکت است و اما تولد در جهان دیگر است. "هلک" لزوما معنای منفی ندارد و اساسا هلک" در نهج البلاغه در سه معنا بکار رفته است: ۱. خطبه ی ۱۶: «من أبدی صَفحَتَهُ للحقِ هَلَکَ» اگر کسی در مقابل حق قرار بگیرد هلاک می شود . در اینجا هلاکت بمعنای نابودی است. ۲. خطبه ی ۲۰۳: «إنَّ المرءَ إذا هلکَ قالَ الناسُ :ما ترکَ؟ و قالتِ الملائکةُ ما قدمَ؟» کسی که هلاک شد(مرد) مردم می گویند: چه باقی گذاشت؟ اما فرشتگان می گویند: چه پیش فرستاد؟ در اینجا هلاکت بمعنای مرگ عادی است. هلاکت خطبه ی ۱۲۱: «بعضٌ هلکَ و بعضٌ نجا» در توصیف سپاه شهدا حضرت امیر می فرماید: بعضی هلاک شدند و بعضی نجات یافتند. در اینجا هلاکت بمعنای شهادت است. - غرض الأسقام انسان در عالم مادی هدف مرض و گرفتاری است "سقیم" صفت مشبه و مصدر آن "سقم" است و جمع آن "أسقام" است."صحیح" مقابل "سقیم" قرار دارد؛"سقیم" یعنی بیماری. - و رهینة الأیام و در گِرو روزگار است ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________