💠 جــــبـــــر "جبر" در اصل به معنای بستن چیزی است که شکسته است! و از این رو خدا را "جبار" خوانند چون دل شکسته را بستن می کند. انسان نیز چون بی آنکه تلاش کند می شکند و عمر را در لغویات سپری می کند، رو به جبر می آورد و گله می کند. آنگاه می گوید: اگر از فلان مادر و پدر زاده شده بودم اوضاعم بهتر بود... اگر در فلان کشور زندگی می کردم آسودگی بیشتری می داشتم... مولانا نیز همین معنا را از جبر بیان می دارد و می گوید: کسی که کاهلی می کند پای جبر را می گیرد و همین او را در گور می کند: هر که ماند از کاهلی بی‌شکر و صبر او همین داند که گیرد پای جبر هر که جبر آورد خود رنجور کرد تا همان رنجوریش در گور کرد جبر چه بود بستن اشکسته را یا بپیوستن رگی بگسسته را ________ نـــــــورمـــــــاه | @normah _________