💠 درخت حنانه
گفته اند: روزی که منبر ساخته شد پیامبر دیگر بر چوبی که در مسجد بود تکیه نمی کرد و ناگاه چوب از این فراغ به گریه درآمد و پیامبر که اندوه چوب را دید او را مخیر کرد از اینکه درختی تنومند در این جهان باشد و از شرق و غرب عالم به دیدار او آیند یا در بهشت درخت سرو و جاودانه باشد، و درخت جاودانگی را انتخاب کرد و ای برادر تو کمتر از درخت نباش!
استن حنانه از هجر رسول
ناله میزد همچو ارباب عقول
گفت پیغامبر چه خواهی ای ستون
گفت جانم از فراقت گشت خون
مسندت من بودم از من تاختی
بر سر منبر تو مسند ساختی
گفت خواهی که ترا نخلی کنند
شرقی و غربی ز تو میوه چنند
یا در آن عالم حقت سروی کند
تا تر و تازه بمانی تا ابد
گفت آن خواهم که دایم شد بقاش
بشنو ای غافل کم از چوبی مباش
آن ستون را دفن کرد اندر زمین
تا چو مردم حشر گردد یوم دین
________ نـــــــورمـــــــاه | @normah ________