روایاتی که ناظر به نحوه خلقت موجودات هستند بسیار فراوان می باشند که برخی از آنها ذکر و در ادامه توضیحاتی مختصر عرض خواهد شد ؛ چرا که ورود عمقی به این گونه مطالب نیازمند داشتن معلومات فلسفی و عرفانی بالایی است
1ـ « جابر بن عبد اللَّه نقل کرده که به پیامبر اکرم (ص) گفتم اوّل چیزى که خداوند آفرید چه بود؟ فرمود نور پیامبرت که از آن تمام خیر و خوبیها را آفرید ؛ بعد آن نور را در مقام قرب خود هر چه خواست نگه داشت ، سپس به چند قسمت تقسیم نمود ، از یک قسمت عرش و از دیگرى کرسى و حاملین عرش و خزنه ی کرسى را آفرید و قسمت چهارم را در مقام حبّ قرار داد تا موقعى که خواست ؛ آنگاه آن به چند قسمت تقسیم نمود ؛ از یک قسمت قلم و از قسمت دیگر لوح و از قسمت دیگر بهشت را آفرید و قسمت چهارم را در مقام خوف نگه داشت تا زمانى که می خواست سپس آن به چند قسمت تقسیم نمود و ملائکه را از یک قسمت و خورشید را از قسمت دیگر و ماه و ستارگان را از قسمت سوم آفرید و قسمت چهارم را در مقام رجاء قرار داد تا هنگامى که می خواست آنگاه آن را چهار قسمت کرد ؛ عقل را از یک قسمت ، علم و حلم را از قسمت دیگر و عصمت و توفیق را از قسمت سوم آفرید و قسمت چهارم را در مقام حیاء قرار داد تا موقعى که می خواست سپس با دیده ی هیبت بر او نگریست ؛ آن نور به صورت قطرات درآمد و یک صد و بیست و چهار هزار قطره شد که از هر قطره اى روح پیامبر و رسولى را آفرید سپس ارواح انبیا تنفسی کردند و از تنفس آنها ارواح اولیا و شهداء و صالحین را آفرید.» ( بحار الأنوار ، ج 25، ص 22)2ـ « حضرت باقر علیه السّلام فرمودند: خداوند یکتا در وحدانیت خویش بود ، آنگاه تکلّم به کلمه اى کرد که آن کلمه نورى شد ؛ از آن نور محمّد و علی و عترتش را آفرید ؛ بعد تکلّم به کلمه ی دیگرى کرد که به صورت روحى درآمد ؛ آن روح را در نور قرار داد و ساکن بدنهاى ما گردانید به همین جهت ما روح اللَّه و کلمه ی او هستیم به وسیله ما از خلق خود در حجاب فرا گرفت . پیوسته در سایه ی عرش سبز و خرّم مشغول به تسبیح و تقدیس بودیم ، آن زمان که نه خورشید و نه ماه بود و نه چشمى که به زده شود. سپس شیعیان ما را آفرید و شیعه را به این نام نامیده اند چون از شعاع نور ما آفریده شده اند.» (بحار الأنوار ، ج 25، ص24)
3ـ « حضرت باقر علیه السّلام فرمود: ای جابر! خدا بود در حالى که هیچ چیز با او نبود نه معلوم و نه مجهول اوّلین موجودى که آفرید محمّد مصطفى علیه السّلام بود ما اهل بیت را هم با او از نور خود و عظمتش آفرید و به صورت سایه اى سبز در مقابل خود نگه داشت آن موقع که آسمان و زمین و شب و روز و خورشید و ماه وجود نداشت. نور ما از نور پروردگارمان جدا شد ، همانند جدا شدن پرتو خورشید از خورشید. ما او را تسبیح و تقدیس و ستایش می کردیم و عبادتى واقعى می نمودیم. بعد خدا اراده نمود که مکان را بیافریند آن را آفرید و بر مکان نوشت لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ و علی امیر المؤمنین و وصى او است. به وسیله علی پیامبر را تأیید و نصرت دادم.سپس عرش را آفرید و بر سرادق عرش همان جملات را نوشت.آنگاه آسمانها را آفرید و بر اطراف آن همین کلمات را نوشت. بعد بهشت و جهنم را آفرید و بر آنها نیز همین جملات را نوشت. سپس ملائکه را آفرید و آنها را ساکن آسمان گردانید آنگاه خداوند خود را به آنها معرفى نمود و از آنها پیمان به ربوبیّت براى خود و نبوّت براى حضرت محمّد و ولایت براى علی علیه السّلام گرفت. ملائکه از این پیمان مضطرب شدند. خداوند بر آنها خشم گرفت و در فیض دیدار خود را از آنان گرفت. ملائکه هفت سال پناهنده به عرش شدند و از خدا تقاضا می کردند آنها را از خشم خود پناه دهد و اقرار به پیمان خود می کردند و تقاضاى رضا مى نمودند. خدا بواسطه همین اقرار آنها از آنان راضى شد و آنها را به خاطر این اقرار ساکن آسمان گردانید و به خدمت خویش اختصاص داد و براى عبادت آنها را انتخاب نمود. آنگاه خداوند به انوار ما دستور داد که تسبیح کنند و از تسبیح ما آنها (ملائکه) تسبیح نمودند. اگر تسبیح ما نبود آنها نمی دانستند چگونه خدا را تسبیح کنند و چگونه تقدیس نمایند.