حضرت استاد بزرگوار و ارجمند، دکتر علی مصباح در نقد مطالبه گری حوزه انقلابی نسبت به واکسن های پرعوارض و خطرناک نکات گران قدری نوشتند و فرمودند :
« ولایتمداری یعنی چند قدمی معاویه باشی و با امر ولی میدان نبرد را ترک کنی. احتمالا اگر این آقایان در آن زمان بودند، همصدا با بعضی مخالفان امیرالمؤمنین علیه السلام تحصن و تظاهرات براه میانداختند که نباید امر امام را اطاعت کرد چون تحت فشار تن به این امر داده است!!! »
و اما در پاسخ، درس پس میدهیم و عرض میکنیم :
« مالک در اولین بار از چند قدمی خیمه معاویه برنگشت بلکه مرتبه دوم بازگشت.
امیرالمؤمنین به درخواست طرفداران حکمیت یزید بن هانى را به دنبال مالک فرستاد و پیام داد: «نزدم بیا». مالک گفت: برگرد و به امام بگو: اکنون وقتش نیست که مرا از سنگرم برگردانی. عجله نفرما؛ زیرا من امیدوارم که خدا به زودی ما را پیروز سازد! یزید نزد امام برگشت ... طرفداران حکمیت به امام گفتند: ✨به او فرمانی صریح و محکم بده تا نزدت باز گردد✨، و گرنه به خدا سوگند تو را عزل میکنیم! امام مجدداً یزید را نزد مالک فرستاد و او دستور امام را رساند. مالک پرسید: آیا به سبب بالا بردن قرآنها چنین کردهاند؟! گفت: آرى! مالک گفت: به خدا سوگند! آن دم که قرآنها را بالا آوردند؛ هرگز نمیپنداشتم که بر اثر آن، اختلاف نظر و پراکندگى روى دهد. آیا مددى را که خداوند به ما رسانده میبینى؟ آیا سزا است که این فرصت دستنیافتنی را رها کنیم و برگردیم؟! پیک امام گفت: آیا خواهی پذیرفت که تو در خط مقدم پیروز شوى، اما در عقبه، خیانتکاران امیر مؤمنان را در خیمهاش تنها گذاشته و او را به دشمن تسلیم کنند؟! مالک گفت: سبحان الله، به خدا چنین نمیخواهم.
(برای مطالعه بیشتر این لینک را از مرورگرهای غیر إیتاء جستجو کنید)
www.islamquest.net/fa/archive/fa63705
که چند نکته دست می آید :
💐وقتی یقین به درستی کارت داری تا دستور صریح عقب نشینی نیامده نباید برگردی و الا مالک اشتر علی نخواهی بود
💐ما اگر أمر ولی را به وجوب واکسن زدن آحاد جامعه ( ولو از باب أحکام ثانویه و مصلحتاً) إحراز کنیم تابع خواهیم بود قطعاً
برای اثبات أمر تمسک نکنید به أمر سابق ولی که أمر به تأمین واکسن به دولتمردان بود و هرگز دلالت واضحی بر تکلیف بر مردم ندارد( هرچند برخی کم سوادها میخواهند چنین ادعایی کنند اما قطعا نظر حضرتعالی چنین نیست) و هیچگاه أمر مستقل به مردم برای تزریق واکسن، ولی فقیه نداشته است.
ما در مقام تبیین برای ولی فقیه نیستیم بلکه أمر ولی محرز نیست وگرنه
حتی اگر اوامر ولی مقتضی چیزی باشد مانند آنچه در ماجرای خضر با حضرت موسی بود، جای اعتراض نیست یعنی وقتی خضر آن غلام را کشت و موسی اعتراض کرد فرمود «عسی أن یبدله ربهما خیرا منها»
و ما اگر إحراز کنیم ولی فقیه قاطعانه چنین تصمیمی شخصا گرفته، آن را جای اعتراض نمی دانیم،
بلکه محرز میدانیم این موضوع ناشی از جهالت مردم است و ولی جامعه منتظر تبیین ما است نه برای خودش بلکه منتظر تبیین برای جامعه است و لذا دستور به جهاد تبیین داده است و اگر اقدام نکنیم در امتثال أمر ولی به جهاد تبیینی کوتاهی کرده ایم...