🔹
#خاطره
یه ماجرای واقعی از نهیازمنکر مؤثر 👇
دیروز رفته بودم پاساژ،
توی پاساژی که اتفاقاً اکثر قریب به اتفاق خانومها،
#حجاب کامل داشتن، خانوم مکشوفهای با بلوز و شلوار مشغول دور زدن بود و گاهی هم با صدای بلند، خطاب به خانومهای دیگه حرفهای نامربوط میزد و معلوم بود که اصرار شدیدی به جلب توجه داره.
از رفتارهاش متوجه شدم که نمیتونه یه عابر عادی باشه و انگار که مأموریت داره وسط پاساژ موسی بن جعفرِ قم، دو قدمی حرم بانو، یه پروژهی تازهای رو کلید بزنه.
با تمام ضعفی که در
#نهیازمنکر زبانی دارم، تمام قدرتم رو توی کلماتم جمع کردم و جلو رفتم. محترمانه گفتم: خانم لطفاً حجابتون رو رعایت کنید!
همونطور که انتظار داشتم، پاسخِ تذکر آرام و خیرخواهانهی من، پرخاش و تندی بود. شروع کرد به داد و بیداد!
ولی انگار همین تذکر سادهی من، یه تلنگر شد به بقیهی خانمهای محجبه و آقایون بیتفاوت پاساژ.
یهدفعه دیدم دور تا دورم پر شده از عابرایی که احتمالاً دلشون از تماشای منکر علنی آتیش گرفته بود، اما جرأت تذکر دادن نداشتن.
جمعیت زیادی جمع شدن و دورش رو گرفتن و با کمال احترام، قانون رو بهش یادآوری کردن
و اینکه اینجا قُمه و اینجا جای این پروژه سازیها نیست.
از بین اون جمعیت فقط یه نفر ساز مخالف زد اونم یه آقا بود که داد زد: اگه راست میگید برید جلوی قالیباف داد بزنید!
فوری، یکی از خانمهای جمع جواب داد: همسر من جلوی مجلس تو تجمعهای اعتراضی به مناسبتهای مختلف شرکت میکنه و کاملا آزادانه میره و کسی هم جلوشونو نمیگیره!
یه نفر دیگه هم جواب اون آقا رو این جوری داد: چرا همه چی رو قاطی میکنید؟ اگه شما برق خونهتون قطع بشه، میگید خب چون برق قطعه، باید آب هم قطع بشه و اعتراض نکنیم؟!
خلاصه خانم مکشوفه با اجتماع تعداد قابل توجهی از افراد حاضر و تذکر مؤدبانهشون، به رغم گارد بدی که گرفته بود، مجبور به تمکین در برابر قانون شد و شالش رو سر کرد و رفت.
🔹
بله وقتی میگیم امر به معروف و نهی از منکر، وظیفهای همگانیه و جمعی بودنش مؤثره، یعنی همین!
✍ عاطفه خّرمی
@mangenechi