روز اول که نامَش را بردم... دلم آرام گرفت‌و... شیرین کام شدم! جان و جهانَ‌م... روح و روان‌َم... خلاصه شد در او! روز و شب... و گاه و بی‌گاهِ من... شد عشق بازی با نامَش؛ و من... یک رفیق دارم... که با دنیا معامله‌اش نمی‌کنم! نامَش است! و من... رفیق بازتر‌ از او ندیده‌ام! دوستت دارم ❤️ اِی در جسم عالمْ جان حسین آذری میخوانمت: «جانیم سَنَه قُربان حسین» میلاد ارباب مبارک 💐 همراه فراسو، به دیدار خصوصی با امام حسین(ع) دعوت شدید...↡ 〰〰🍃 🌸 🍃〰〰 http://eitaa.com/faraasoo