حيران مانده ایم ، در جوار پيامبر بمانیم یا به طرف بقیع پيش رویم، با هر قدمي به بقيع نزديکتر مي شویم. پس از صحن مسجد بين الحرمين اول است.جسمت بر جاي مي ماند و ذهن و دل به هزار و چهارصد سال پيش برمي گردد . صداي اذان بلال را مي شنوی و در پي سلمان و ابوذر مي گردی. غربت بعد از وفات پيامبر را بر ايشان با تمام وجود درک مي کنی.  شيعه هنوز هم اين دردها و غربت ها و ماتم ها را با خود به همراه دارد. امروز وقتي شيعيان بر اين مصائب روضه اي مي خوانند، ناگاه درد آن تازيانه هايي که زهرا(س) بر جان پذيرفت در ذهنشان مجسم مي شود و بايد به ياد سکوت 25 ساله علي(ع) ساکت باشند و هيچ نگويند. تا صداي ناله ات بلند مي شود، ماموران سعودی، به بهانه زيادي جمعيت زائران آل رسول را از آنها دور مي کنند. زمان اندک است و ما عازم هتل می شویم چون امروز میخواهیم به زیارت دوره (کوه احد و مساجد سبعه و....) برویم. کاروان حج ۱۳۰۹۲-شهرستان اردستان مدینه منوره