ﻧﺤﻞ ﺟﺴﻤﻬﺎ ﻭ ﺫﺍﺏ ﻟﺤﻤﻬﺎ ﻭ ﺻﺎﺭﺕ ﻛﺎﻟﺨﻴﺎﻝ
نوشته اند که :
ﻭ ﺍﻣﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺒﻘﻴﺖ ﺁﺛﺎﺭ ﺍﻟﻌﺼﺮﻩ ﺍﻟﻘﺎﺳﻴﻪ ﻓﻲ ﺟﺴﻤﻬﺎ ﻭ ﺍﺻﺒﺤﺖ ﻣﺮﻳﻀﻪ ﻋﻠﻴﻠﻪ ﺣﺰﻳﻨﻪ، ﻭ ﻟﺰﻣﺖ ﺍﻟﻔﺮﺍﺵ
▪️و اما صدیقه کبری علیها السلام بعد از آن واقعه دردناک، آثار فشار در و دیوار و آن همه ضربه و سیلی و تازیانه، بر روی جسم شریفش باقی مانده بود ، از آن همه اذیت و آزار بیمار شده بود و در بستر افتاد بود.
ﻭ ﻧﺤﻞ ﺟﺴﻤﻬﺎ ﻭ ﺫﺍﺏ ﻟﺤﻤﻬﺎ ﻭ ﺻﺎﺭﺕ ﻛﺎﻟﺨﻴﺎﻝ، ﻭ ﻣﺮﺿﺖ ﻣﺮﺿﺎ ﺷﺪﻳﺪﺍ،
▪️روز به روز جسم شریفش نحیف تر می شد و گوشت بدنش ذوب می شد؛ به گونه ای که همانند یه شَبَه شده بود و شدیداً بیمار بود.
امیرالمومنین علی علیه السلام، حال و روز بانوی خانه اش را از این و آن کتمان می نمود و خودش برای آن بانو مظلومه پرستاری می کرد و اسماء نیز امیرالمؤمنین علی علیه السلام را کمک می داد.
ﻭ ﻣﺎ ﺭﺅﻳﺖ ﺿﺎحکة ﺍﻟﻲ ﺍﻥ ﻗﺒﻀﺖ
▪️از آن روز به بعد دیگر خنده بر روی لب های صدیقه طاهره سلام الله علیها نیامد.
معصبة الراس، ناحلة الجسم، منهدة الرکن، باکیة العین، محترقة القلب، یغشی ساعة بعد ساعة
▪️دائما سرش بسته بود؛ جسمش نحیف شده بود؛ شدیداً از پا افتاده بود؛ قلبش آتش گرفته بود؛ ساعتی به هوش می آمد و ساعتی دیگر از هوش می رفت.
📚 دعائم الاسلام ج١ص٢٣٢
📚 مؤتمر علماء بغداد ص۶٣
📚امالی شیخ مفید ص٢٨١
📚المناقب ج٣ص۴٣