عروج پاک تو را چشم تارِ مجنون دید خدا تو را به دل بیقرارِ مجنون دید فرشته آمد و پر داد بالهایت را تو را میانِ تبِ انفجار مجنون دید سکوت هور پر از التهاب و آتش بود و درد باز تو را در حصارِ مجنون دید کسی که بر سر بالین توست بی تردید تو را میانه یِ گرد و غبارِ مجنون دید ندید چشم کسی روی خاک افتادی فقط سکوتِ تو را احتضارِ مجنون دید هنوز ذکر تو گوید کسی که یک لحظه نبرد سخت تو در کارزارِ مجنون دید خزانِ گم شدنت را شکست این دنیا و جسم پاک تو را در بهارِ مجنون دید ✅برگرفته از کتاب خورشیدهور 🍃🍃🍃🥀🥀🍃🍃🍃 @omolbaninbahrami 🍃🍃🍃🥀🥀🍃🍃🍃 کانال شاعر ارزشی (ام.خزان)