ای دست! تو سردار را تنها نهادی ؟
در سوزِ آتش ، جانمان را جا نهادی ؟
ای دست! تو بال و پرِ سردار بودی
همراه او در وادی پیکار بودی
افتادن تو حرفهای دیگری داشت
ناگفته های خسته ای از پیکری داشت
از پیکرِ شیری که هر جا غرشی کرد
شد چهره هر کدخدایی تا ابد زرد
ای دست! افتادی که این گل خاص باشد
در لشکر سید علی، عباس باشد
✅
برگرفته از کتاب سردار دل ها
🍃🍃🍃🥀🥀🍃🍃🍃
@omolbaninbahrami
🍃🍃🍃🥀🥀🍃🍃🍃
کانال شاعر ارزشی
#امالبنین_بهرامی (ام.خزان)