شرح تجارتی بنام سرطان و شیمی درمانی از زبان مرحوم مسعود دیانی حالا دیگر کسی حرفی برای گفتن نداشت این آخرین عمل جراحی ممکن روی بدن یک انسان بود و ما به نقطه صفر که نه به ماقبل صفر برگشته بودیم. هنوز لکه هایی از تودههای سرطانی در کبد مشاهده میشدند و باید می سوختند احتمالا آن هم بی حاصل حالا اما میتوانستیم پرسشی که چند ماه پیش اجازه نیافت با آرامش و به دور از هیجان جواب بگیرد را دوباره مطرح کنیم هرچند پاسخ این بارمان مشخص بود دیگر نه تن به عمل می دادیم نه با شیمی درمانی به تماشای خاکستری خود می نشستیم اما هشت ماه پیش چه؟ هنوز هم حق جانب پزشک اول نبود که سایه سنگین مرگ را در این بیماری میدید و ما را به انتخاب روش تسکینی به جای روش تهاجمی دعوت می کرد؟ حالا بعد از تحمل انبوه درد و زخم و ویرانی عمل و شیمی درمانی بعد از صرف چندصد میلیون تومان هزینه بعد از زمین گیر شدن و خانه نشین شدن و فلج شدن در امور روزمره بعد از اینکه آیه و ارغوان ماهها پدرشان را جز افتاده ای بیجان و ملول بر تخت ندیدند باید به افتخار امید و مقاومت و توکل کف میزدیم؟ وقتی پژوهشهای علمی نشان میدادند که عمل جراحی در سرطان پیشرفته و متاستاز داده بیفایده است از در بیرونش کنی از پنجره بر می گردد. عدد بقا زیر یکسال است آن هم به عذاب اجازه نداشتیم جور دیگری تصمیم بگیریم که متهم به ترس از شیمی درمانی و زهرناکی اش نشویم؟ انگ بی مسئولیتی نخوریم؟ ضد علم و خرافاتی به حساب نیاییم؟ و داغ ننگ بی ایمانی روی پیشانیمان ننشیند؟ 🌎🔎پشت‌پرده‌ها در صریح نیوز 🇮🇷🚥اخبار صریح و دقیق🔽 http://eitaa.com/joinchat/1112211456C1932d2effb