واجب الحج شدگانی که از این بوم برند عازم خانه ی حق اند و زحق بی خبرند دلشان چون حجرالاسود سخت است و سیاه از خدا غافل و مشتاق طواف حجرند واجب الحج شده اند امسال از مال کسان ناکسان بین که به سوی چه کسی ره سپرند به اله که این غافله این حجاج ریا کار و دنی ظاهر آراستگانند ولی بد سیرند برده از یاد به کل مسئله ی خمس و زکات زیر دین فقرا مانده به پا تا به سرند زن و مرد و پسر و دختر و هم میهنشان همه از جور همین طایفه ی خونین جگرند هست در کوی همین طایفه بس پیر و فقیر کز تهی دستی در آتش غم شعله ورند این همه حاجی از این کشور این قدر گدا بهر نانی به فغان بر سر رهگذرند سعی دارد که شود گفته ی مجمیر تعریف بهر اینان که ز راه بشریت بدرند بو بصیر آنکه به تاریخ ذریرش شمرند رفت و از حضرت صادق پرسید که ایا زاده ی پیغمبر حجاج امسال گویی از وضع صدا بیش تر از پیشترند حضرت آنگاه دو انگشت مبارک بگشود گفت بنگر که ایشان بشرند یا جانورند بو بصیر آنگه از دیده ی دل کرد نظر دید محرم شدگان اکثرشان گاو و خرند هر چه حاجی رود از کشور ما نیز کنون با چنین وضع از این گاو و خران پست ترند گاه احرام به فکر همه مشغول خداست غرق ، این طایفه در فکر قماش و شکرند همه نشنیده صدای حق و لبیک گویان در منا چون شتران در عقب یکدیگرند چون ابوطالب یزدی همه هنگام طواف گردن افراشته مستوجب ضرب تبرند کاشکی صاعقه ای آید سوزد همه را تا دگر شمع از این خانه به مسجد نبرند تا دگر نان نگذارند به خوان دیگران با وجودی که کسان همه بی ما حضرند هیچ کس مانع این فرقه ی جاهل نشود که خطا کرده و در نزد همه محترمند نهی منکر نکنند امر به معروف کسان اولیای وطن ما چقدر بی هنرند حرمت آنان که برین قوم گذارند (امیر) مردمی کور دل ابله و کوتاه نظرند