کسب اعتماد برای سلب اعتماد گفت: از فساد و خیانت مسئولان و ذی‌نفوذان چیزی نگویید که مردم بی اعتماد نشوند گفتم: پس چه کنیم؟ گفت: به اطلاع نهادهای نظارتی برسانید خودشان رسیدگی می‌کنند گفتم: اگر به تجربه دریافتیم که نمی‌کنند چه؟ گفت: در هر حال بهتر است اعتماد مردم را سلب نکنیم گفتم: اعتماد به چه؟ گفت: اعتماد به نظام گفتم: مشکل همین است که نظام را چسبانده‌اید به یک سری افراد منفعت‌طلب طماع نه تنها نظام را بلکه اسلام را… بعد این افراد هر غلطی می‌کنند به نام نظام و اسلام تمام می‌شود و مردم از هر سه و از ما که می‌دانستیم و سکوت کردیم و ادعای ولایت‌مداری داشتیم متنفر می‌شوند و ناامید و اینجا دیگر هیچ راهی برای حفظشان نیست گفتم: جداً درک نمی‌کنید که هرچقدر هم سعی کنید روی خیانت‌ها و مفاسد برخی از ذی‌نفوذان سرپوش بگذارید بالاخره روزی بوی گندش به مشام مردم می‌رسد و آنگاه دیگر مردم به ما مدعیان ولایت‌مداری هم اعتماد نمی‌کنند که سعی کردیم با این تحلیل غلط و آبکی اعتمادشان را به بازی بگیریم؟ گفتم: شما با این سرپوش‌گذاری و عدم اقدام علیه این مفسدان و چسباندن برچسب نظام به اینها دارید؛ نه تنها نظام ولایی و شخص ولیامر را بلکه اصل اسلام را برای منافع این افراد هزینه می‌کنید و این گناهی نابخشودنی است گفتم: فکر کنم دیگر انقدر وقاحتشان سنگین شده که مجبورید فکری بکنید برای جداسازی برچسب اسلام و نظام از اینان که سال‌هاست وسط سفره انقلاب چنبره زده‌اند گفت: قدرتشان زیاد است ندیدی این چند وقت چه برسرت آوردند؟ گفتم: نمی‌ترسم که فَلِلَّهِ‌الْعِزَّةُ جَمِیعاً گفت … و دیگر نشنیدم