هدایت شده از شاکری
🌷❤️🌷 *‌❤️ ‌اگر شیعیان آخرالزمان می‌دانستند چقدر دوستشان دارم از شوق می‌مردند... 🌹ابراهیم مهزیار جدّ علی بن مهزیار می گوید: از امام عسکری(ع) یك یادگاری طلب كردم و ایشان انگشترشان را به من دادند، پس از آن هر وقت به آن انگشتر نگاه می‌كردم خوشی عجیبی به دلم می‌آمد. بعد از بازگشتم به اهواز شنیدم امام حسن عسكری (ع) شهید شدند. به سامرا برگشتم تا امام زمان (عج) را ببینم اما موفق نشدم. 🌷❤️🌷 🌹ایام حج به مكه رفتم تا حضرت را زیارت كنم ولی ایشان را ندیدم. روزی در طواف با خود گفتم: بیچاره شیعیان آخر الزمان! ‌من امام هادی (ع) و امام حسن عسكری (ع) را دیدم اما امام زمان (عج) را ندیدم و این قدر بی قرار هستم... آنها كه هیچ امامی را ندیدند چقدر بی‌قرار خواهند بود! پس از آن جوانی آمد از من پرسید انگشتر امام عسكری (ع) را به دست داری؟ گفتم : بله. بعد از آن او مرا با خود به خیمه امام زمان (عج) برد. حضرت فرمودند: «دیدی با ما چه كردند؟ مجبور شدیم غایب شویم.» نگران شدم. گفتم: آقا می‌خواهید انگشتر پدرتان را از من بگیرید؟ 🌷❤️🌷 🌹فرمودند: «ما خاندانی هستیم كه به هر كس هر چه بدهیم پس نمی گیریم.» پس انگشتر خودشان را هم به من دادند. سپس فرمودند: در طواف برای شیعیان ما دعا كردی؟ گفتم: بله آقا ولی خیلی دلم برایشان می‌سوزد، آنها امام خود را نمی‌بینند. حضرت فرمودند: «آنها خیلی نزد من عزیز هستند، شیعیان آخر الزمان ندیده به من عشق می‌ورزند. اگر آنها بدانند چقدر دوستشان دارم از شوق می‌میرند.» ‌ 📕ترجمه جلد ۵۱ بحار الأنوار، ص۷۳۰ تا ۷۳۴*