خدمت
کنند و تمام سال پسانداز میکنند. همه چیز، مانند امنیت این مراسم، غالباً بر عهدهی رزمندگان داوطلبی است که یک چشم بر داعش دارند و یک چشم بر محافظت از مسیر پیادهروی زائران. یکی از افراد فعال در موکبها میگوید: «برای آنکه ببینید اسلام چه آموزههایی دارد، به رفتار چندصد تروریست وحشی نگاه نکنید. بلکه به از جان گذشتگی بیچشمداشتی نگاه کنید که میلیونها زائر اربعین از خود نشان میدهند.»
درواقع، از چند لحاظ باید مراسم اربعین در کتاب گینس ثبت شود: بزرگترین گردهمآیی سالانه، طولانیترین میز غذای پیوسته، بیشترین افرادی که بهرایگان غذا میخورند، بزرگترین گروه داوطلبانهای که به یک واقعهی خاص خدمت میکنند و همهی اینها در جایی است که تهدید حملات انتحاری وجود دارد.
از خودگذشتگی بیهمتا
فقط به این جمعیت انبوه نفسگیر نگاه کنید. چیزی که باید به این منظره اضافه کنید این است که هرچه شرایط امنیتی بدتر میشود، حتی افراد بیشتری انگیزه پیدا میکنند که تهدیدهای تروریستها را به چالش بکشند و در این موقعیت خطرناک به پیادهروی میپردازند. بنابراین، این حرکت زائرانه صرفاً یک فعالیت مذهبی نیست بلکه مظهری از مقاومت است. ویدئوهایی در فضای آنلاین منتشر شده است که نشان میدهند چهطور مهاجمان انتحاری خود را به میان زائران میاندازند و صرفاً باعث افزایش جمعیت زائران میشوند؛ زائرانی که همصدا میخوانند:
اگر دست و پایمان را قطع کنند، به سرزمینهای مقدس میرویم.
انفجارهای وحشتناکی که در طول سال اتفاق میافتند غالباً علیه شیعیان بوده و جان افراد بیشماری را میگیرد. این انفجارها خطرات و ناامنیهایی که متوجه شیعیان عراق است را نشان میدهد. اما به نظر میرسد که این تهدیدهای مرگآور نمی توانند مردم ـ پیر و جوان، عراقی و خارجی ـ را از این سفر خطرناک به سوی شهر مقدس کربلا بازدارند.
برای فردی که بیرون از این ماجراست راحت نیست که بفهمد چه چیزی به این زائران امید و نیرو میبخشد. شما زنان بچه به بغل، مردان ویلچر نشین، مردمان عصا به دست و نابینایان زیادی را در این مسیر میبینید. من پدری را دیدم که تمام مسیر بصره تا کربلا را با پسر معلولش سفر کرده بود. پسر دوازده ساله معلولیت ذهنی داشت و نمیتوانست بدون یاری دیگران راه برود. بخشیهایی از مسیر، پدر پسر را روی شانههای خود نشانده بود و راه میرفت. این داستانی است که میتوان از روی آن فیلمهایی ساخت که قابلیت دریافت اسکار دارند اما به نظر میرسد که هالیوود بیشتر با قهرمانان کمیک سروکار دارد.
گنبد طلایی حسین
زائران حرم حسین و برادرش، عباس، صرفا تحت تاثیر احساسات نیستند. آنها به یاد شهادت جانسوز ایشان گریه میکنند و با این کار، بر دلبستگیشان به آرمانهای او تأکید میکنند.
وقتی زائران به حرم حسینی میرسند، اولین کاری که میکنند خواندن زیارتنامه است؛ متن مقدسی که شمهای از مقام حسین را نشان میدهد. در این زیارت، آنها حسین را وارث آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی میخوانند. در این مطلب، نکتهی عمیقی خوابیده است. نشان میدهد که پیام حسین در باب حقیقت، عدالت و عشق، امتداد جداییناپذیر پیام همه پیامبران راستین است.
مردم به کربلا میروند اما نه برای آنکه از مناظر آن لذت ببرند، از زیباییهای آن به هیجان بیایند، خرید کنند و اماکن تاریخی را ببینند. آنها میروند تا گریه کنند. تا عزاداری کنند و فضای روحانی مرقد حسین را درک کنند. آنها وارد حرم حسینی میشوند تا بر بزرگترین ایثار و ازخودگذشتگیای که تا به حال دیده شده گریه و عزاداری کنند.
انگار همگان پیوندی شخصی با مردی دارند که هیچگاه او را ندیدهاند. با او سخن میگویند و نامش را میخوانند. به ضریحش چنگ میزنند و زمین حرم را بوسه میزنند. در و دیوار آنجا را آنگونه لمس میکنند که انگار صورت یک دوست صمیمی و قدیمی را لمس میکنند. این تصویری حماسی است. انگیزهشان چیست؟ باید شخصیت و شأن امام حسین را فهمید و درک کرد که اینان چه ارتباط روحانی ای با سرگذشت جاوید او برقرار میکنند.
اگر جهان حسین را، پیاش را و ایثارش را درک میکرد، ریشههای تاریخی داعش و تمایل آنها به خونریزی را میفهمیدند. قرنها پیش در کربلا بود که انسانیت خباثتی را دید که در قتل حسین موج میزد. نور در مقابل تاریکی بود. فضیلت در مقابل رذالت بود. حضور حسین در همهی جنبههای زندگی دوستدارانش موج میزند. سرگذشت حسین رشد و تکامل را تشویق کرده و هیچ نوعی از بایکوت رسانهای نمیتواند نور آن را خاموش کند.
این حسین کیست؟
از نظر صدها میلیون نفر از پیروانش، چنین سوالی که حتی ممکن است کسی را به تغییر دین و مذهبش وادارد، زمانی پاسخ میگیرد که شما با پای پیاده به سوی حرم حسینی راهپیمایی کنید. متن اصلی مقاله👇
https://www.independent.co.uk/news/world/middle-east/arbaeen-pilgrimage-kerb