| قرار بود دو ماه پیش عروسی من برگزار شود که به دلیل بیماری پدرم با اینکه آپارتمان آماده شده بود آن را به تعویق انداختیم و با شروع بمباران هر لحظه از ترس از دست دادن خانه‌ای که داشتیم گریه می‌کردم... نامزدم دیروز به رسید 👇👇👇 @orve313