✨﷽✨ ✅علامه امینی و شب عروسی دخترش ✍دختر علامه از توصیه‌های پدرانه پیش از شب ازدواجش می‌گوید: «عصر شبی که قرار بود مرا به خانه داماد ببرند، به مادر پیغام داده بودند که این دختر را یک ساعتی بیاور بالا به اتاق من. رفتم اتاق ایشان و نشستم و مرحوم پدرم با من حرف زدند. خوب خاطرم هست که به من گفتند باباجان! داری از خانه من با چادر سفید می‌روی و آن‌قدر آن‌جا می‌مانی که شوهرت چادر سفید را بکشد رویت و از خانه‌اش بیرون بیایی. اگر روزی از او یک جفت جوراب خواستی و آمد خانه و دیدی برایت نخریده، نگو چرا نخریدی و نیاوردی. تو دلت بگو ان‌شالله یادش رفته که این جوراب را برای من نخریده. تا مبادا باعث کینه و اختلافی شود. به من گفت هر روز نگو این را می‌خواهم آن را می‌خواهم. مگر تا گفتی جوراب می‌خواهم، او باید برای تو بخرد و بیاورد؟ من هم گفتم چشم» 💠مراعات همسر روزى حضرت اميرالمومنين عليه السلام وارد منزل شدند و فرمودند: «یا فاطمه! در منزل چه داريم؟» حضرت زهرا سلام اللّه عليها پاسخ دادند: «قسم به حقيقت تو! سه روز است كه هيچ نداريم.» امام عليه السلام فرمودند: «چرا در این سه روز چیزی به من نگفتى؟» حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: «من از خداى خود، شرم دارم كه از تو چيزى را درخواست نمايم در حالی که تو توانایی تهيه آن را نداشته باشى.» 📚بحارالانوار ، جلد ۴۳ ، صفحه ۳۱ أمالی شیخ طوسی ، جلد ۲ ، صفحه ۲۲۸ 🚩https://eitaa.com/oshaghalhosein_313