ی روزی به مرحله ای از عشق میرسی
که دیگه نیازی به روضهٔ سنگین و مقتل نداری
با شنیدن اسمش اشکات روونهٔ گونه هات میشه
به خودت میای میبینی صورتت از اشک خیسِ
جوری که موقع شنیدن روضهٔ سنگین انقد اشک نمی ریختی
اونجا اسمش برات روضه ست
برات مقتلِ
اسمش که میاد تمامِ روضه هایی که به لطف
پدر و مادرت از بچگی شنیده بودی برات تلقی میشه !
- آقا ، ممنونتم که انقد تو هیئتات راهمون دادی
که الان برای روضه هات نشونه داریم
ما اسمتو به عنوان روضه میبینیم
شنیدنش داغ دلمونو تازه میکنه
به همراه آرامشش ، کل مقتلُ برامون تکرار میکنه .
ولی خداروشکر ؛
خداروشکر که از بچگی تو گوشمون اسم شما بوده
ما از بچگی با اسم " حسین" تو هیئتا خوابیدیم ، بیدار شدیم ، سینه زدیم ، دوست پیدا کردیم .
ما کل بچگیمونو با ذوق محرم های شما سر کردیم
که محرم بشه بریم هیئت
بریم دوباره چند شب پشت سر هم با دوستامون بازی کنیم
بریم سینه بزنیم
الحمدالله که زیر این بیرق بزرگ شدیم و قد کشیدیم و حالا داریم نوکریتونو میکنیم
الحمدالله که اشکامونو خرج روضه هاتون میکنیم
الحمدالله ..🙂❤️🩹