✍ روایت یک نویسنده و شاعر مسیحی[۱] از امیرالمؤمنین علی(ع)
🔹قسمت چهارم
🔵 دشنام ندادن حتی به دشمن
┄┅═✧❁💎❁✧═┅┄
💫در روزهای جنگ صفین میشنید که یارانش، شامیان را به خاطر نیرنگ بازی و خدعهورزیشان دشنام میدهند؛ به آنان گفت:
✨من از این که زشتگو باشید ناخشنودم. ولی اگر کارهای آنان را بازگویی کنید و چگونگی آنها را بیان کنید؛ سخنانتان راستتر و در بیان غدر؛ رساتر خواهد بود. به جای دشنام دادنشان، بگویید:
✨خداوندا! خون ما و آنان را حفظ کن! بین ما و آنان آشتی برقرار فرما! از گمراهی نجاتشان بده تا حق را از نادانی باز شناسند و از کسی که سخن از سر ستم و تجاوز میزند، دوری کنند.
🔹زمامداری و حکومت از روی لیاقت:
💫در نگاه علی بن ابی طالب، زمامداری حقی نیست که خدا به بشری داده باشد و او و خویشان او هرگونه که میخواهند آن را به پیش ببرند؛ چنان که بعدها در حاکمیت امویان و عباسیان شد و چنانکه در تاریخ قرون وسطای اروپا بود و آنان والی یا پادشاه را سایهٔ خدا در زمین میشناختند... بلکه زمامداری در نگاه علی از آنِ تودههاست، به هرکس که بخواهند میدهند و از هرکس که بخواهند میگیرند؛ به کارهای شایسته، پاداش و به ناشایستها، کیفر میدهند.
💫علی(ع) میگوید:
✨اگر تو را از روی توانمندی و عافیت، حاکم کردند و بر تو اتفاق نظر کردند؛ زمام کارهایشان را به دست بگیر و اگر اختلاف کردند، به حال خودشان رها کن!
💫و نیز میگوید:
✨بنگرید اگر نپذیرفتندتان؛ نپذیرید و اگر قبولتان داشتند؛ همکاری کنید. هرکدام از حق و باطل را طرفدارانی است.
ادامه دارد.
__پ
۱. جرج جرداق؛ نویسنده مسیحی
#امیرالمؤمنین
@oshghebaghyatollah