بسمربّالشهداءوالصدیقین
نه فقط تک تک قدمهایمان
که حتی تک تک ثانیهها و تک تک نفسهایمان نیز بهیاد شهید عزیزمان بودیم . . .
اصلاً مگر میشد ایرانی بود، غیرت و مردانگی را شناخت، دفاع از ناموس و حفظ خاک را شناخت، فدایی شدن را هزاران بار دید و شناخت، سالها مقاومت را شناخت، عزّت را شناخت، عشق به وطن را شناخت، جوانمردی و بزرگمنشی هموطنهای فدا شده را دید و خواند و شناخت، اما در دیار سید و سالار شهیدان قدم نهاد و به یاد کسانی نبود که راه او را طی کردهاند و شهید نام گرفتند؟!
این، تمام قصهی پر غصهی ایران است، هرآنکه ایران را شناخت، عاشق شد و هرآنکه عاشق شد مؤمن و هرآنکه مؤمن شد، نهایتی جز شهادت در انتظار او نیست و هرآنکه زنده است در تک تک لحظههایش به یاد عشّاقالحسینی است که به گفتهی خودشان در لحظه لحظهی زندگیشان فقط و فقط، برای خدا؛ و بخاطر خدا و به اطاعت از خدا سپری شده است هستند.