؛ ✍ اینکه گاهی آنقدر تنها می‌شویم، که از ساده‌ترین مشکلات هم، ترس به جانمان می‌افتد ... اینکه گاهی آنقدر احساس بی‌پناهی می‌کنیم که انگار هیچ‌ آغوشی برای یه بغل گریستن و آرام گرفتنِ ما جا ندارد؛ برای این نیست که واقعاً تنهاییم! برای این است که نتوانستیم برویم کمی بالاتر بایستیم و ... از آن بالاترها، به خودمان نگاه کنیم! اگر می‌شد که کمی از آن بالاترها خودمان را می‌فهمیدیم: تازه معلوم میشد، اتفاقاً تا وقتی در میان مردمیم؛ تنهاییم! 🌟و وقتی تنهاییم، پُر از حضوریم! حضور در آغوش خانواده‌ای که شاید در کثرت و شلوغی روز گمشان کنیم، اما محال است که بی‌آنها بمانیم، تنها بمانیم، بی‌پناه بمانیم ... 🔺مجموعه‌ی ، مجموعه‌ای بود که یادمان داد؛ برویم کمی بالاتر ... بالاتر ... بالاتر ... تا از آن بالاترها، کمی خودمان را ببینیم، و بفهمیم! از نگاه خدا ... از نگاه اهلِ آسمان ... تا نگاهمان، با نگاه آنان، یکی شود! تا بفهمیم ریشه‌های ما در زمین نیست! آن بالاترهاست ... باید بقدر بالاترها، در نزد خودمان عزیز شویم، تا شأن و وقارمان، و اتکال‌مان به آسمان، اجازه‌ی هیچ احساس تنهایی و بی‌پناهی را به ما ندهد! 🔺امروز قسمت آخر این مجموعه، تقدیم حضورتان خواهد شد؛ اگر از این مجموعه جا ماندید، چند روزی تا شروع مجموعه‌ی ، زمان داریم! سعی کنید برای سَرکشیدن این شراب نایاب، هر طور که شده، زمان باز کنید. @ostad_shojae