استاد مهدی طائب
✅ زیدبن‌صُوحان؛ یار وفادار امیرمؤمنان(ع) #تاریخ_اهل_بیت(ع) #امیرمؤمنان(ع) #زید_بن_صوحان 🌐 کانال تا
✅ زیدبن‌صُوحان؛ یار وفادار امیرمؤمنان(ع) 🔹 زیدبن‌صُوحان برادر صَعصَعه و سَیحان، از خطیبان زبردست، شجاعان استوارگام، بزرگان، زاهدان، ارجمندان و از یاران وفادار امیر مؤمنان(ع) بود. 🔹 زید زبانی حقگو و افشاگر داشت. چنین بود که عثمان، وجودش را در مدینه برنتابید و او را به شام تبعید کرد و چون انقلابیان، حرکت اعتراض‌آمیز خود علیه عثمان را در مدینه شکل دادند، زید به آن‌ها پیوست. 🔹 در جریان جنگ جمل، عایشه با نامه‌ای از وی خواست که در خانه‌اش نشسته و مردم را از یاری علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) بازدارد تا دستور بعدی برسد. او چون نامه را خواند، گفت «این زن به چیزی امر شده و ما به چیزی دیگر؛ اما او به کار ما پرداخته‌ و به ما امر می‌کند که به کار او بپردازیم. به او فرمانِ در خانه نشستن داده شده و به ما فرمان جنگیدن تا رفع فتنه. والسلام.» 🔹 از ابوقُدامه نقل شده است که در مدائن، سلمان بر ما حکومت داشت و با آن‌که امیر ما بود، گفت «ما فرمان داریم که پیشنماز شما نشویم. ای زید! جلو بایست». زیدبن‌صُوحان پیشنماز ما شد و برایمان سخنرانی می‌کرد. 🔹 امام صادق(ع): چون در جنگ جمل، زیدبن‌صُوحان -رحمة‌الله‌علیه- بر زمین افتاد، امیر مؤمنان(ع) آمد و بالای سرش نشست و فرمود «رَحِمَكَ اللهُ يَا زَيْدُ قَدْ كُنْتَ خَفِيفَ الْمَئُونَةِ عَظِيمَ الْمَعُونَة؛ ای زید! خدا تو را رحمت کند که کم‌هزینه و بسیار یاری‌رسان بودی». 🔹 پس زید سرش را به‌سوی حضرت بلند کرد و گفت «...به خدا سوگند، تو را جز این‌گونه نمی‌شناسم که خداشناس و در لوح محفوظ، بزرگ و حکیم هستی و خداوند در دلت بزرگ است. به خدا سوگند، از سر جهالت، همراه تو نجنگیدم... و به خدا سوگند، ناپسند داشتم که تو را واگذارم و خدا هم مرا وانهد.» 🔻 منابع: 1️⃣ الاختصاص، ص79 2️⃣ تاریخ مدینة دمشق، ج19، صص439-440 3️⃣ دانش‌نامه امیرالمؤمنین(ع)، ج13، ص242-245 4️⃣ رجال الطوسی، ص64 5️⃣ رجال الکشی، صص66-67 (ع) (ع) 🌐 کانال تاریخ بصیرت افزا http://eitaa.com/joinchat/1594753028C349cce3301