📝 گزارش | پیامبر(ص) و خدیجه(س) ✍ در خاندان رسم بر این بود که به شغل بپردازند. البته نحوه تجارت آن‌ها به دو صورت بود: سرمایه عده‌ای به اندازه بود و عده‌ای هم بودند که مقدار آن‌ها از حد مدیریتشان بیشتر بود. ✍ زمانی که اسلام(ص) خواست مستقل شده و به سفر برود، سرمایه‌ای از خود نداشت. جناب از جناب (س) سرمایه‌ای درخواست کرد و خودش پیامبر(ص) را تقبل کرد. ✍ جناب خدیجه(س)، مسؤول دفتری به نام داشت که از علمای بود. ایشان در یکی از سفرهای که قرار بود انجام شود، به میسره سفارش کرد موقع بازگشت، گزارشی از سفر و نحوه عملکرد برای من بیاور. ✍ جناب (ص) از گزارش سفر را خواست. او گفت که اولاً بالای سر ایشان همیشه بود. دوم این‌که در فلان منطقه درختی است که در ساعت معینی از روز، هر کسی به شکل خاص زیر آن نشسته باشد و این حوادث اتفاق افتاده باشد، او یا است یا نبی است؛ ایشان دقیقاً در زیر آن درخت، در همان حالت نشسته بود. 📌 ادامه در لینک زیر:👇 🌐b2n.ir/261055 🆔 @Tarikh_org