استاد براعتی عقیده دارد، امام (ع) كسي است كه دست ما را ميگيرد و ميبرد تا بگويد كه اين ها مال شماست. اين همان پرواز است. سير در كل عالم است. اين نكته را تذكر ميدهند كه اگر حركتي نكنيد و ارتباطي برقرار نكنيد و دريافت هاي شما همه عرض باشد، فلسفه خلقتتان را از عرف بگيريد كه اكثر ما فلسفه زندگي را از عرف مي گيريم، پشيمان خواهيد شد. شما در يك روز ميتوانستيد ثروتمندترين موجود در عالم خلقت باشيد ولي فرصت را از دست مي دهيد و تو ميبيني كه به هيچ چيز دست نيافتهاي. راز قضيه هم اين است كه تو براي رسيدن به حجّت الهي حركتي نكردی تا به تو پرواز را ياد بدهيم تا به امورت برسي . اين از جمله نكاتي است كه مطرح است و مي فرمايند كه سعي كنيد تا به نيازتان پي ببريد. يكي از نيازهاي انسان اين است كه انسان به حقيقت وجودش پي ببرد ضمن اينكه عالم مال اوست، به آن عالم در وجود خودش پي ببرد. با خود حقيقي خودش همنشين باشد و لازمهي آن اين است كه از خود كاذب خودش حركت كند و به خود حقيقياش پي ببرد. با انس با قرآن ميتواند به اين مسئله برسد. اگر انسان قيد و بند چهرهي خلقياش را كنار بزند، در اين صورت به حقيقت خودش پي مي برد. وجود امام و قرآن براي همين است. امام معصوم (ع) مصداق عینی قرآن است. این که وجود مبارک پیامبر اکرم (ص ) می فرماید که قرآن و اهل بیت از هم جدا نمی گردند چون هر دویک مقوله اند. «لَن یَفتَرِقا حَتّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوضَ» چون دو چهرهی یک مقوله محسوب میشوند. یکی حقایقی به صورت کتبی است که در عالم ظهور کرده است و یکی صورت عینی حقایق است. به این خاطر در نهجالبلاغه امیرمؤمنان (س) می فرماید که من قرآن ناطق هستم و قرآن چه همان کتاب الهی باشد و یا انسان کامل باشد، هدایت ما مبتنی بر اوست. اگر ما بخواهیم به قوام هستی مان دست بیابیم، باید از قرآن استفاده کنیم. «یَهدِی للَّتی هِیَ أقوَمُ» اما شرطی که برای بهره برداری از این قرآن مطرح شده، طهارت درونی است. «لایَمَسَّهُ اِلّا المُطَهّروُن» به محضر این قرآن نمیتوانند نائل شوند مگر انسانهای پاک.
استاد براعتی در خصوص مرگ جاهلی برآن است که به مصداق حدیث مشهور هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیّت مرده است. شناختی که در اینجا مطرح است، شناخت از حیث ندانستن نیست بلکه شناخت از حیث معرفت شهودی است. لازمهی معرفت شهودی، شدن است. بنابراین معنای روایت این می شود که هر کس بمیرد و امام زمان نشود چون امامت امام تبدیل ما به کمالات امام است. عین اینکه معلم که درکلاس با دانش آموزان سر و کار دارد، میخواهد دانش آموزان را مثل خودش بکند يعني مثل خودش باسواد كند. انسان کامل هم ما را مثل خودش به کمال می رساند. منظور از شناخت امام زمان، معرفت شهودی و مثل ایشان کامل شدن است. اگر ما امام زمان را بشناسیم ولی مثل ایشان نباشیم، به درد نمیخورد. مثل عالم بی عمل می شود که به درد نمی خورد. شناخت اصلي ذات اقدس الهی هم شناخت شهودی است یعنی شناختی که از سنخ دیدن و شدن است. در این صورت انسان حالت الهی پیدا میکند.
حضرت ولی عصر (عج) هم ولایت و سرپرستی عالم را عهدهدار است و هم صاحب زمان است. مدیریت زمان به دست وجود مبارک حضرت ولیعصر، سلامالله علیه، است. هم ولایت زمان به عهدهی حضرت است که زمان را به اذن الله سرپرستی میکند.
گردآوری : دکتر حسین شهبازی
شماره تلفن جهت سفارش کتاب : خانم نامدار 09141004966
منبع:
www.alwahy.ir