عید دارد می رسد!!! عشق زیبایم به تو ای دوست پنهانی نبود در پس این حس زیبایم پشیمانی نبود سالها دل دادم و هرگز پشیمان نیستم گر چه از سوی تو ما را لطف چندانی نبود با وفای خود تو را خرسند کردم ای رفیق گر چه در این ره بجز سوز وپریشانی نبود کلبه ی دل را چه آذین بسته بودم ای دریغ سر نوشتی جز فراق و زجر و ویرانی نبود تا بهار آمد زجان و دل به سویت آمدم سهم من جز هجر در آن روز بارانی نبود حس من بسیار پاک و آتشین بود ای رفیق لحظه ای این عشق را احساس شیطانی نبود دردها در دل فتاد و زخم ها بر پیکرم چاره اش جز وصل ناب وعشق درمانی نبود برف آمد عاقبت با هم زمستانی شدیم حاصل این عشق برفی جز پشیمانی نبود با همه دلدادگی بر مهر تو دل باختم لیک بر این عشق جز هجر تو پایانی نبود کاش در زندان پر سوز فراقت نازنین مرغ احساسم تمام عمر زندانی نبود در دل دریایی من سر به پا چون گوهری کاش این دریا چنین پر موج و طوفانی نبود گرچه سرمای بدی بود ومن عریان آمدم لیک جز شادی در آن روز زمستانی نبود سالها باهم به شوق عشق بازی ای خوشا دل به هم دادیم و این احساس ما آنی نبود عید دارد می رسد ای (دلنشین) دلربا موعد وصلت مگر وقت گل افشانی نبود؟ @ostaddelneshin دلنشین شالی