💢نظام قانونی فقه و اصول [21]
ادبیات قانونی/ ادبیات عرب
🔸
تفاوت مکتب کوفه و بصره
در مجموع کوفیون حرفشان واقعی تر است تا بصریون. بصریون دنبال قواعد عقلی مثل علیّت و... بودند. نحوی که الان موجود است 95 درصدش بصری است و در برخی مباحث - مثل اعراب اسماء سته (آب و آخ و...)- رأی کوفیون جاری شده است. بر اثر اختلافات مذهبی که بود شیعه در نحو نتوانست مستقل شود و این کتبی که خوانده میشود نحو بصره است. اصولاً مکتب بصره سعی میکند لغت را منسجم و قانونی کند، اما مکتب کوفه روی موارد استعمال ولو شاذ هم که باشد حساب میکند. تکامل بیشتر مکتب بصره در مکتب بغداد است و مثل ابوعلی فارسی و ابن جنی بزرگانی هستند که در مکتب بغداد تأثیرگذار بودند. مکتب کوفه عمدتاً شیعه و مکتب بصره عمدتاً سنی بودند، در مکتب بصره، اخفش شیعه است، لذا غالباً میگویند: «قال البصریون إلا الاخفش»، و یا «قال الکوفیون و الاخفش من البصرین». 1⃣
🔸
فاصله زمانی و مکانی تدوین لغت از نزول قرآن
زبان عربی قبل از اسلام تدوین نشد و اولین مرتبه قرن دوم هجری تدوین شد، اما در آن زمان امور بسیاری تغییر کرده بود. زبان قرآن بر اساس زبان اهل حجاز است اما تدوین لغت بر اساس زبان اهل عراق (بصره و کوفه) صورت گرفته است. کسائی و سیبویه و... در تدوین لغت دو مشکل داشتند؛ اول، اینکه آنها حداقل در قرن دوم هستند که از زمان نزول قرآن بسیار دور هستند. دوم، در عراق بودند نه حجاز. مکه و مدینه به لحاظ ادبی و لغوی و استعمالات، جو خاصی داشتند، ولی وقتی بنا شد اینها را تعریف و محدود کنند - که مثلاً «صعید» شامل چه می¬شود؟- به قول لغوی تبدیل شد و تدوین آن در کوفه در قرن دوم صورت گرفت. سال 170 ـ 180 در کوفه کجا و مکه و مدینۀ صدر اسلام کجا؟!
براین اساس باید ملاحظه شود که زبانی که تدوین شده است غیر از زبان نزول قرآن است. اگر بخواهیم در تدوین زبان عربی دقت کنیم جا برای مناقشه بسیار است. لهجهها از یک روستا به روستای دیگر مختلف است چه رسد به عراق و حجاز. مضاف بر این¬که در اثنای آن برخی اصطلاحات و حتی متون قانونی وارد اسلام شد. احتمالاً خیلی از این متون از رم و یا ایران که دارای تمدن و قانون و فرهنگ بودند وارد شد و چون خیلی از آنها عقلایی بود در میان مسلمین جا افتاد. اگر ادبیات قرآن نبود، زبان عربی باقی نمیماند.
است.»
1⃣«البته سه نفر به عنوان اخفش داریم - مجموعاً اخافش دوازده نفر هستند که سه نفر مشهورند- کبیر و متوسط و صغیر، مراد از این اخفش متوسط است که مشهور است و علی الاطلاق مراد است.»
. «در همین لسان العرب از قول شَمِر نکاتی را نقل میکند. البته ایرانیها که همه شِمْر میخوانند! ضبطش «شَمِر» است، همان شمر معروف هم شَمِر است، لذا غیرمنصرف است مثل عمر. هر دو مثل هماند و هر دو غیر منصرفاند، انصراف یکی از عامر است و دیگری از شامر. مراد از شمر که در کتب لغت آرای ایشان نقل میشود شمر ابن حمدویه است. لفظ «حمدوَیه» یا «سیبوَیه»، ضبط صحیحش «حمدویه» و «سیبویه» است، مثل خالویه. این «اویه» که در آخر میآید یا کرسی است، یا یائاً للکرسی زادوا للنصب، مثل بغدادی که «بغدادویه» میگفتند، این فارسی سره است؛ «خالویه» یعنی دایی، «قولویه»، گل لویه بوده، یعنی شبیه گل، «سیبویه» یعنی شبیه سیب، مثلاً شبیه سیب، سرخ و سفید بوده است. شمر ابن حمدویه از بزرگان اهل لغت است.»
🏠
@ostadmadadi