مطلع شعر تو ای عشق "هوالباران" است قسمت چشم تو از روز ازل باران است اشک آهسته وپیوسته ی تو تا جاریست روزی روز وشب اهل محل باران است به امیدی که در افلاک قدم بگذاری آسمان غرق ستاره ست ،زحل باران است سوره ی " روم" به سمت تو اشارت دارد سوره ی نحل به یُمن تو عسل باران است بت شکستن فقط از دست تو بر می آید کفر میبارد و این شهر هُبَل باران است خیبر وخندق از این قاعده مستثنی نیست عبدود ریخته در لشکر و یل باران است بس که در خلوت یاد تو به وجد آمده ام دفتر شعر من امروز غزل باران است واژه ها باز به این شعر هجوم آوردند آیه ی روشنی از سوره ی "روم " آوردند