فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارم دوش پیکی رسید از ره دور که تو را خوانده پیر ما به حضور گفتمش:کیست پیر تو ؟گفتا که مرا دار زین سخن معذور مر کبی تیز پر چو مرغ خیال برد ما را به سوی وادی نور محفلی بود,رشگ باغ بهشت مجلسی بود رشگ وادی طور ساقیان , در پیاله صهبا کن جام در دست عاشقان صبور همه سرگرم باده پیمودن همه سرمست از شراب طهور مطرب چیره دست خوش الحان همنوا با نی و دف و طنبور حالتی داشت میر آن مجلس پای تا سر طرب سرا پا شور چون مرا بی ندیم و مونس دید سوی من کرد اشارتی از دور به حضورش رسیدم و گفتم که:چه میخواهی از من مهجور؟ عاشق مبتلای سرگردان چه کند با بساط عیش و سرور؟ گفت:ما هم اسیر عشق و ییم نیست مارا به جز علی منظور عاشق اوست امت داوود نام او هست اوریا به زبور که , علی دست قادر ازلیست رشته ی ما سوی به دست علیست