هدایت شده از احمدرضا اخوان
🌹باسلام محضر شما 🌷الإمامُ الباقرُ عليه السلام :  لا ذُلَّ كَذُلِّ الطَّمَعِ .  امام باقر عليه السلام : هيچ خوارى اى چون خوارى طمع نيست ⚫️حرص وطمع 🔸من که دارم در گدایی گنج سلطانی به دست 🔸کی طمع در گردش گردون دون پرور کنم 🦚 لئو تولستوی داستانی دارد که نه تنها در نوع خود بی نظیر است ، بلکه بسیار آموزنده است . داستان کشاورزی است که به آنچه داشت ، قانع نبود و همیشه بیشتر می خواست . روزی پیشنهادی بی سابقه ای به او شد . او می توانست در مقابل هزار روبل ، هراندازه زمینی را از آن خود سازد که در عرض یک روز قادر به دورزدن آن بود . تنها شرط پیشنهاد این بود که کشاورز باید تا غروب آفتاب به نقطه آغاز باز گردد . او سپیده دم روز بعد با گام های تندوتیز ، حرکتش را آغاز کرد . وسط روز ، بسیار خسته شد ؛ اما همچنان به راه خود ادامه داد و زمین های بیشتری را زیر پا گذاشت . بعدازظهر متوجه شد حرص و آز سبب شده است تا فاصله اش از نقطه آغاز بسیار زیاد شود . به همین علت بر سرعت گامهای خود افزود . او با پایین آمدن خورشید ، دویدن را شروع کرد ؛ چون خوب می دانست که در صورت بازنگشتن به نقطه آغاز ،پیشنهاد را می بازد و دیگر فرصت آن را پیدا نمی کند که صاحب زمینی بزرگ شود . چیزی به پنهان شدن خورشید در پشت کوهها نمانده بود که سروکله کشاورز در نزدیکی های خط آغازشد. او با نفس های بریده و قلبی که به شدت می تپید ، آخرین رمق خود را جمع کرد و قبل از غروب ، تلو تلو خوران خود را به نقطه آغاز رساند ؛ ولی لحظاتی بعد ، از حال رفت و نقش بر زمین شد و مرد . خدمتکارانش قبری برای او ساختند که طول آن کمتر از دو متر و عرض آن کمتر از یک متر بود عنوان داستان تولستوی این است : ❤️انسان به چه مقدار زمین نیاز دارد؟ بله: 🔸 صد حکایت بشنود مدهوشِ حرص 🔸در  نیاید  نکته ای در  گوشِ حرص 🌹 آن کس که مست حرص و آزمندی است، اگر صد نوع حکایت پندآموز بشنود، حتّی یک نکته هم در گوشِ او فرو نمی رود، زیرا که گوش باطنی او در حجاب حرص و طمع است . 🔸حرص کور و احمق و نادان کند 🔸مرگ را بر احمقان آسان کند 🌷طمع، انسان را نابينا و ابله و جاهل مى كند، مرگ را بر ابلهان آسان جلوه مى دهد. 🍀 بله: 🔸شب پديد آيد چو گنج رحمتي 🔸تا رهند از حرص خود يک ساعتي 🔹شب مانند گنجينه لطف و رحمتي ظاهر ميشود تا مردم چند ساعتي از حرص و جوش خود،خلاص شوند