در مورد صوت 12 دقیقه ای تون در مورد رزق و روزی؛ به نظر میرسه اون بیت سعدی که فرمودید ترجمانی از این روایت باشه که هم در کافی شریف اومده هم در تهذیب شیخ ره هم در علل الشرایع:
ِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى وَسَّعَ فِي أَرْزَاقِ الْحَمْقَى لِيَعْتَبِرَ الْعُقَلَاءُ وَ يَعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْيَا لَيْسَ يُنَالُ مَا فِيهَا بِعَمَلٍ وَ لَا حِيلَةٍ.
حالا سوال من اینه که اولاً این احمق تو روایت یعنی چی؟
بعد فهم شما از روایت چیه؟ البته درسته که روایت یک چیز عامی نیست که بگیم طبق روایت هر کی احمقه رزقش زیاده و هر کی رزقش زیاده لابد احمقه و هر کی عاقله رزقش کمه و هر کی رزقش کمه عاقله. اما خب یعنی اینم یه سنتی هست دیگه. یعنی مواردی هست که یه احمق رزقش زیاده تا عقلاء درس بگیرند.
اما لااقل مشاهدات شخصی من اینو میگه هر کسی پولداره و وسعت رزق داره از چند حال خارج نیست:
یا بچه پولداره یعنی باباش پولدار بوده که خب باید منتقل بشیم به پولداری باباش!
یا پدر خودشو از کار زیاد در آورده. 10 جا کار کینه از 6 صبح تا 12 شب 3 شیفت و 4 شیفت کار کنه این ور اون ور تا شاید به نون و نوایی برسه
یا حالا به تعبیر دنیوی شانس بهش رو کرده هر چند در نگاه توحیدی شانس معنی نداره؛ اما خب مسامحتاً میگیم شانس! مثلاً زمینی داشته یه جایی 2زار نمیرزیده یهو میخواسته اتوبان از توش رد بشه یا مثلاً میخواستن اونجا مجتمعی چیزی بسازن یا هر علت دیگه زمین شد اونجا متری کلی و از این ایشون به نون و نوایی رسید و شد اول پولداریش!
یا اتفاقاً تو بعد اقتصادیش آدم می بینه شم داشته؛ اهل تدبیر بوده؛ اهل ابتکار بوده؛ اهل خلاقیت بوده. یعنی شرایط زمانی و مکانی مناسب شغل مناسب تدبیر مناسب ابتکار خلاقیت و ... که باعث شده پولدار بشه!
بله ممکنه این آدم مثلاً 4 تا بحث دینی یا سیاسی باهاش بکنیم بگیم بابا چقدر شوته طرف! 2 زار سواد نداره. هر رو از بر تشخیص نمیده. اولیات حتی بحث منطقی بلد نیست. مثل راننده تاکسیا داره حرف میزنه و ...
اما وقتی وارد بعد اقتصادیش میشیم؛ می بینیم اتفاقاً اهل شم بوده تدبیر داشته خلاقیت داشته ابتکار داشته و .... که پولدار شده!
پس حالا کلاً فهم و تحلیل شما از روایت چیه؟