*خدای خوبم سلام* *زمانی بودکه نفسهای عمیق میکشیدم اکسیژن تازه وارد ریه هایم میکردم ویادم میرفت ازتو تشکر کنم* *فکرمیکردم نفس کشیدن حق من است، ازتو طلب دارم* *هر زمان دلم میخواست فرزندم را در آغوش میفشردم وفراموش میکردم از تو بابت سلامتیش تشکر کنم*😔 *دلتنگیها که سراغمان می امد دورهمی میگرفتیم ازته دل میخندیدیم، همدیگر رابغل میکردیم و میبوسیدیم وبازهم فراموش میکردم شکرت را به جا بیاورم* 😔 *خدای مهربانم وقتی اشیا را بی دغدغه لمس میکردم فراموش کردم حس لا مسه، زیباترین حسی هست که تو در وجودم نهادی*😔😔😔 واما اکنون... *همه چیزاز ما دریغ شده: * *هوای تازه، آغوش باز به روی دلبندانمان، بغلها وبوسه های روزهای دلتنگی، حتی لمس کردن* *سنگ قبر عزیزانمان... *😔😔 موجودی بسیار کوچک که حتی باچشم نمیتوان آن را دید همه چیز را به هم ریخت،،، و بزرگی ومهربانی تو و کوچکی من وناسپاس بودنم را به یادم اورد مهربانم: مراببخش که فراموشت کردم ودر لحظه لحظه های زندگیم جای تو خالی بود میدانم شاید این اتفاق، تلنگری بود از، سوی تو که: به خود بیایم شاید دلتنگ این بنده عاصی خود بودی، خواستی صدایت بزنم ومن نفهمیدم😔😔 ببخش مرا که من فارغ از هر درد وغمی مشغول خود بودم و فراموشت کردم.. مرا عفو کن و ان لحظاتی را که زندگیم خالی از یاد تو بود بر من ببخشای.. مرا دوباره به آغوش گرم خودت باز گردان.. به حق این روزهای عزیز *یا غیاث المستغیثین ویا امان ال خائفین...خدای مهربان من*🙏🏼🙏🏼