دیر فهمیدم که تعبیر خوابم چیست..
شب تولدم بود...خواب دیدم..
۲۴ ارديبهشت ماه بود..
دیدم سیل عظیمی داره میاد،همه دارن فرار می کنن و یک سری ها غرق میشن..
من هم در شک بودم فرار کنم یا نه
رسیدم به یک کوچه که اجلاسیه فوری تشکیل شده بود
رهبر عزیزم جانم فدایش هزار بار دیدم کاملا سیاه پوشیده
و چند نفر مرد هستند کنارش
ازشون سوال کردند که آقا سیل ما را هم غرق خواهد کرد،ما هم فرار کنیم؟!
آقا فرمودند خیر،فرار نکنید، امید است غرق نشوید!
و من در همین لحظه دیدم همین مردان تک تکشون با ستونهای بلند رفتن بالا...
و من به آقا نگاه کردم گفتم آقا من چی؟بهم گفت تو فرار کن ولی نگران نباش
خیلی نگران بودم که کجا برم آخه؟!
یهو یکی از اساتیدم به دستم ورقه های زیادی داد
بهم گفت بگیر نقشه راه است..
گرفتم دستم با خوشحالی گفتم این نقشه راه حضرت آقاست،قلم خودشونه،فرمایش خودشونه
و با این نقشه جلو رفتم و به خشکی رسیدم که از سیل خبری نبود و سر سبز بود و باران باریده بود..
آره میگن خواب نگو ،و خواب حجت نیست
من چند روزه که همش به فکر این خواب بودم و سیل مشهد رو می دیدم و منتظر خبر خوب بودم ولی دلهره لباس سیاه آقا را داشتم
دیروز صبح بود از تگرگ های مشهد حرف می زدم همسرم گفت چته،فکر می کنی خبری در راه است..
گفتم نمیدونم...حس جالبی ندارم
شاید نباید اینجا اینها رو تعریف میکردم ولی خودمونیم هممون چشم گریون...
خواستم اینجا هم بنویسم و بماند...!
نقشه راه را فراموش نکنید عزیزان
و این مردان خدا با ستونهای بلند رفتن بالا...
@aminavak313