بنام خدا
شهید جمهور
رد شدی از همه عالم چه سبک بال پریدی
از قفسهای زمان بال گرفتی و رهیدی
پا نهادی به ره باهنر و راه رجایی
چون بهشتی پی خدمت به شب و روز دویدی
کوهها را که نهادی پس هم پی در پی
پر گرفتی به نوک قله ی ایثار رسیدی
خسته بودی که چنین پر زدی آرام به تکرار
حسرت افتاد به دلها و تو انگار ندیدی
تو در اوج و همه ما به تمنای وجودت
غرق در شوق خدا ضجه ما را نشنیدی
چشم تاریک زمان کور شد از نور وجودت
مثل خورشید به پهنای جهان نور دمیدی
رفتی و با قلم عشق به گلزار زمان
رسمی از مردی و مردانگی خویش کشیدی
ماندگار است به دلها هنر خدمتت ای مرد
قلبها را به بهای هنر خویش خریدی
چه شکوهی دم رفتن به ره انداختی این بار
تو به پاداش عمل شهدی از ایثار چشیدی
آمده شاه خراسان ببرد خادم خود را
به بلندای زمان پیکر زیبای شهیدی
چه رئوف است امامی که شده ضامن آهو
اذن کرده شده همسایه سرباز رشیدی
خاطرت جمع دل ما به تو و راه تو قرص است
و به آن رهبرمان که شده چون کوه امیدی
عاشقان یک به یک از باغ وطن بال گشودند
دیر شد آمدنت صاحب دوران نرسیدی
زهره حمزه لو شاعرتبریز( یکانات )
برای وداع با شهید جمهورمان
🏴🛑@Mojahedoun