لهستانِ پس از کمونیست سوژهای لذیذ برای شوک درمانی
🔸
دولت همبستگی لهستان به عوض ساختن اقتصاد پساکمونیستی که آرزویش را داشت، اکنون وظیفهای بس شاقتر بر عهده داشت، وظیفه
پیشگیری از فروپاشی کامل نظام اقتصادی و قحطی و گرسنگی عمومی
🔸رهبران همبستگی میدانستند که میخواهند گریبان اقتصاد را از چنگ دولت کمونیست برهانند، اما نسبت به اینکه چه چیزی باید
جایگزین آن شود اصلا دید روشنی نداشتند. اگر کارخانههای تحت مدیریت دولتی به تعاونیهای کارگری تبدیل میشدند، فرصتی پیش میآمد تا این کارخانهها بتواننددوباره از لحاظ اقتصادی ماندگار شوند، مدیریت کارگری نیز میتوانست کارآمدتر باشد به ویژه با حذف هزینه اضافیِ دیوانسالاران حزب کمونیست.
🔸اما مثل مورد
آمریکای لاتین، پیش از دست زدن به هر اقدامی، لهستان نیازمند استهمال بدهیها و قدری کمک برای برونرفت از بحران جاریش بود.
🔸از لحاظ نظری این همان وظیفه اصلیِ
"صندوق بینالمللی پول" است که اساسنامهاش مقرر کرده است. یعنی: "تامین مالی برای تثبیت وضعیت اقتصادی، به منظور پیشگیری از فجایع اقتصادی" اگر دولتی سزاوار دریافت این نوع کمک حیاتی بود دولت همبستگی بود که به تازگی یک رژیم کمونیستیِ بلوک شرق را برای اولین بار ظرف چهار دهه به شیوهای دموکراتیک سرنگون کرده بود. مطمئنا پس از آن همه ناسزاهای "غرب" به استبدادِ "شرق"، دولتمردان لهستان چشم به راه قدری کمکِ آنها بودند.
🔸اما پیشنهاد چنین کمکی اصلا مطرح نبود. صندوق بینالمللی پول و خزانهداری آمریکا که در چنگ
اقتصاددانان مکتب اقتصادی شیکاگو بودند، مسائل لهستان را
از منظر دکترین شوک مینگریستند. فروپاشی اقتصاد، بار سنگین بدهی و سردرگمیهای ناشی از تغییر رژیم به معنای این بود که لهستان در وضعیت ضعف کاملی قرار داشت که
برای پذیرش یک برنامه ریشهای شوک درمانی مناسب است و ثروتی که در این میان خوابیده بود حتی از پولهای پاروشده در آمریکای لاتین هم بیشتر بود
#دکترین_شوک
ـــ ـ ـ ـــ ـ
۞ تحولات اوراسیا
⊰𑁍⊱@Mojahedoun