از اسلامبول تا استانبول
نقش یهودیان در سیاست های ترکیه/بخش ۱
فرقه یهودی دونمه یکی از طوایف دینی یهودی به شمار می رود که اهمیت این فرقه مرهون عوامل متعددی است که بارزترین أنها نقش بزرگ آن در اواخر دولت عثمانی که تا دوران جانشین أن یعنی ترکیه امروزه نیز امتداد یافت. يهودیان موجود در دولت عثمانی را به چهار دسته تقسیم کردند
۱ گروهی از یهودیانی که در امپراطوری بیزانس پیش از فتح عثمانی در ۱۴۵۳ زندگی می کردند
۲ گروهی که از جهان غرب و از مناطقی چون لهستان، اتریش و آلمان و امثال آن آمدند که به آنان اشکنازیم میگفتند
۳ گروهی که از اسپانیا اخراج و در آغاز سده شانزدهم به قلمروی عثمانی مهاجرت کردند که به آنان سفاردیم میگفتند
۴ گروهی که به آنان یهودان شرقی اطلاق میشدند که از مناطق عربی مثل عراق، فلسطین و سایر مناطق شمال افریقا سرازیر شدند
دوران سلطان سلیم دوم عصر طلایی برای یهودیان در دولت عثمانی شمرد، چرا که یهودیان به شدت در درون دربار سلطنتی نفوذ کردند و این نفوذ و قدرت جهودان با ازدواج سلطان با یک زن یهودی موسوم به نوربانو که پسری به نام شاهزاده مراد به دنیا آورد که بعدها بر تخت سلطنت عثمانی تکیه زد،
بسیاری از یهودیانی که در زمان های مختلف حاکمیت امپراتوری عثمانی بودند در ساختار نظام عثمانی رخنه کرده بودند، با فراهم آمدن شرایط لازم جهت طرح ایدههای صهیونیستی، به همکاری مؤثّر با سران انقلاب ۱۹۰۸م پرداختند.
طلعت پاشا که نمایندهی شهر «ادرنه» در مجلس و یهودی بود، به سِمَت وزیر کشور انقلاب ترکهای جوان برگزیده شد. او بهعنوان تئوریسین این گروه نیز مطرح بود.
جمال پاشا که یک فرماندهی نظامی اقتدارگرای عثمانی با استعداد عالی در امور اطلاعرسانی و هماهنگی بود، شورش علیه عبدالحمید، خلیفهی عثمانی را سازماندهی کرد.
انور پاشا هم که رهبری جریان شورش سال ۱۹۰۸م را علیه عثمانی بهعهده داشت نیز یک یهودی بود.
مصطفی کمال پاشا (آتاتورک) یهودی دونمه
دقیقاً بعد از خلع عبدالحمید و کودتای ۱۹۰۹م ، که بازوی دیگر صهیونیسم بود، توسط صهیونیسم گسترش یافت و یهودیان مهاجرت به «فلسطین» را با شدت هرچه بیشتر ادامه دادند. با اجرای قانون اساسی و تأسیس «مجلس مبعوثان»، یهودیان بسیاری در قالب نمایندگان مردم از شهرهای بزرگ مثل «استانبول»، «ادرنه»، «سالونیک» و… وارد مجلس شدند.
همین جریان در خصوص وزرا نیز صادق بود. چنان که از تعداد ۱۳ پست وزارت دولت «ترکان جوان»، چهار وزارتخانه در دست یهودیان قرار داشت؛ وزارت پست و تلگراف در دست «اوسقان افندی»، که یک صهیونیست تمامعیار بود، سپرده شد. او پنج سال قبل از وزیر شدن، تنها یک منشی دونپایه بود ولی دستهای نامرئی صهیونیسم به یکباره از او وزیر ساخت.
یهودی رومانیالاصل دیگری بهنام «بساریا افندی» که نماینده مجلس و نویسنده روزنامه صهیونیستی «ترک جوان» بود، به سِمَت وزیر کار و امور اجتماعی برگزیده شد. وزارت بازرگانی و کشاورزی توسط یک صهیونیست کامل بهنام «نسیم مازلیاح» که قبلاً نماینده مجلس بود، تصاحب گردید.
معروفترین یهودی دونمه «جاوید بیگ» (Mehmed Cavid Bey) نام داشت، که وزارت اقتصادی و دارایی را در اختیار گرفت.
در حقیقت، اتحاد دائمی با لندن تمام آن چیزی نبود که مورد انتظار شبکهی جهانی صهیونیسم از دولتمردان «اتحاد و ترقّی» بود، بلکه ایجاد بستر مناسب برای تجزیه و فروپاشی کامل امپراتوری عظیم عثمانی و تبدیل این امپراتوری به جزیرههای سیاسی پراکنده و تحت کنترل، هدف نهایی آنان بود.
«محمود شوکت پاشا» که یک یهودی اهل «سالونیک» بود، فرماندهی ارتش سرکوبگر را بهعهده داشت و عناصری چون مصطفی کمال (آتاتورک)، انور پاشا، طلعت پاشا، جمال پاشا و نیازی پاشا او را همراهی میکردند.
آنان با خلع عبدالحمید از سلطنت مشروطه، برادرش محمد پنجم (رشاد) را به خلافت بدون اقتدار گماردند. سپس با حاکمیت یهودیان دونمه، سازمان صهیونیسم جهانی بر «فلسطین» تسلط کامل پیدا کرد و «اورشلیم»، شهری که جمعیتش از ۲۳هزار نفر به ۸۵هزار نفر رسید، تأسیس شد. متأسفانه با حذف محور اقتدار و اتحاد دولت عثمانی توسط عوامل صهیونیسم، روند اضمحلال و فروپاشی آن امپراتوری بزرگ چنین بهسرعت آغاز شد.
آتاتورک توانست با حمایت صهیونیسم، رهبری نظامی عثمانی را بهدست گیرد و با تبلیغات فراوان، بسیاری از مردم و عناصر حکومتی را همراه خود سازد و بهعنوان یک سردار بزرگ، ضمن جشن و پایکوبی وارد «استانبول» شود. او در سال ۱۳۰۱ه.ش (۱۹۲۲م)، با هماهنگی مجلس، ابتدا قدرت و مقام سلطنت را از سلطان وحیدالدّین، که جانشین محمد پنجم شده بود، سلب کرد و پس از آنکه وحیدالدّین از کشور فرار کرد، پسرعمویش عبدالمجید، بهعنوان آخرین حاکم عثمانی صرفاً بهعنوان خلیفه بهجای وی نشست و درنهایت او نیز توسط آتاتورک از مقام خلافت عزل شد.