نگاهم کن، دلم یک خلوتِ جانانه می خواهد
کبوتروار آمد روی گنبد، دانه می خواهد
عطش دارم، تو در جریانی و دیریست میدانی
دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می خواهد
ضمانت کردی و از دستهای مهربان تو
برای بستنِ پیمان، دلم پیمانه می خواهد
فدای آن گلایلـهایِ بالایِ ضریحت که
ملائک پرور است و دورِ خود پروانه می خواهد
گدا آدابِ درباری نمیداند فقط از تو
سلامی مهربان و کاملا شاهانه می خواهد
سر از دیوارِ گوهرشاد عمری برنمی دارم
که غمهایِ وسیع و بیشمارم شانه می خواهد
به گنبد عادتم دادی کنار صحنِ آزادی
کبوتر بچه ات را رد نکن که لانه می خواهد
به دعوتنامه محتاجم نگاهم خیره مانده ست و
براتِ کربلا از دستِ صاحبخانه می خواهد
#نـوكــر_نـوشـت:
عشق یعنی که دمی بشنوی از نام رضا
و دلت گریه کنان راهی مشهد بشود
👈با ما به روز باشید .
درکنار شمابودن افتخار ماست.
خبرگزاری پلیس چادگان 👇👇بزن وعضو شو.
https://eitaa.com/pOLICE_chadegan