🔴 ترس از روزی که بچه را پیر می‌کند ✍ در زمان خلفای عباسی، رسم بود که فراش باشی می‌بایست هنگام سحر، وقتی که هوا هنوز تاریک است، جارو کند و قبل ازروشن شدن هوا، بیرون برود. روزی یک فراش باشی جوان، که حتی یک موی سفید نیزدر سر و صورتش نبود، مشغول جارو کردن شد، ولی کارش بیش ازحد طول کشید و او متوجه نبود. وقتی خواست از آشپزخانه بیرون بیاید، دید هوا روشن شده است. جرئت نکرد پایش را از آشپزخانه بیرون بگذارد، از ترس خلیفه در آنجا ماند، ولی هرچه فکر کرد راهی برای فرار پیدا نکرد بنابراین رفت در دود کش آشپزخانه مخفی شد، تا شب فرا رسد و او دوباره مشغول جارو کردن شود. هر چه دود و آتش آمد، به همه ساخت. فردا، هنگام اذان صبح پائین آمد، بعد از انجام کار، تا هواتاریک بود فرار کرد و بطرف خانه اش رفت. در زد، زن در را برویش باز نکرد و گفت تورا نمی شناسم. تا اینکه مرد قسم خورد که خودش است و آنجا خانه اش می‌باشد، بالاخره زن در را باز کرد و آینه آورد وبه مرد داد، مرد نگاه کرد دید از ترس خلیفه، حتی یک موی سیاه، درسرش نمانده است. این را می‌گویند خشوع. از این است که در قرآن مجید می‌فرماید: «بترسید از روزی که بچه را پیر می‌کند .» چقدر روز قیامت ترس و هول دارد، که اینطور قرآن مجید، حقیقت را بیان می‌فرماید. قرآن، مبالغه گویی ندارد، عین واقعیت است. اگر آدم هستی، مؤمن هستی، پس ترست کجاست؟ گناهی که از تو سر می‌زند، مگر غیر از تجاوز به قانون الهی است؟ به زبانت که فحش می‌دهی، جز خیانت در حضور خدا و در ملک خداست؟ تو چقدر باید بترسی از گناهت؟ دین خدا، حریم خداست، وای از آن بی حیایی که در حریم الهی جسارت کند. 📚 کتاب داستان‌های شهید دستغیب (معاد و قیامت) 🔰 @p_eteghadi 🔰