❓️علم خداوند به حوادث اینده چطوره در حالی که اینده هنوز نیامده تانزد خدا موجود باشه و علم حضوری داشته باشه علم حصولی هم درباره خدا محاله؟ ✅️ در واقع اشکال شما این است که : حوادث آینده با اینکه هنوز وجود خارجى پیدا نکرده اند تا در احاطه علم خدا باشند، آیا صورت ذهنى و نقش و عکس آنها نزد خدا است؟ با اینکه خداوند ذهنى ندارد، و علم او از طریق انعکاس نیست، پس باید قبول کنیم که او نسبت به حوادث آینده علمى ندارد! زیرا علم حضورى در مورد معدوم ممکن نیست، و علم حصولى نیز درباره خدا تصور نمى شود. 🔺گرچه این اشکال و سؤال درباره علم به حوادث آینده مطرح شده، ولى عیناً درباره حوادث گذشته که محو و نابود گشته است نیز قابل طرح است، زیرا حوادث گذشته الآن وجود ندارد، صورت فرعون یا بنى اسرائیل و اصحاب موسى فى المثل متلاشى شده است، و تاریخ آنها نیز گذشته است، ما مى توانیم فقط تصویرى از آنها در ذهنمان حاضر کنیم تا به تاریخ گذشته واقف شویم، چون علم ما از طریق ارتسام یعنى نقش بستن در ذهن است، ولى در مورد خداوند که ذهن و نقش هاى ذهنى معنى ندارد و علمش فقط علم حضورى است آگاهى بر حوادث گذشته چگونه تصور مى شود؟ 🔴 این سؤال و اشکال را از سه راه مى توان پاسخ گفت: 1⃣نخست اینکه خداوند همیشه به ذات پاک خود که علّت همه اشیاء است احاطه داشته و دارد، و این علم اجمالى به همه حوادث و موجودات جهان قبل از ایجاد و بعد از ایجاد است. 👌و به تعبیر دیگر اگر ما آگاهى به علت اشیاء داشته باشیم مى توانیم آگاهى به نتیجه و معلول آنها نیز پیدا کنیم، چرا که هر علتى تمام کمالات معلول و بالاتر از آن را دارد. این سخن را مى توان به گونه روشنترى چنین توضیح داد: 🔹️حوادث گذشته به طور کامل نابود نشده، و آثارش در دل حوادث امروز وجود دارد، و همچنین حوادث آینده از حوادث امروز جدا نیست، و دقیقاً با حوادث امروز مربوط است، و به این ترتیب «گذشته» و «حال» و «آینده» یک رشته زنجیر مانندى از علت و معلول را به وجود مى آورد که اگر دقیقاً به هر یک از آنها آگاه شویم حلقه هاى قبل و بعد در آن وجود دارد. فى المثل اگر من دقیقاً وضع هواى تمام کره زمین را با تمام جزئیات و مشخصات، و علت و معلول هاى آن، و حرکت کره زمین، و مسأله جاذبه و دافعه، همه اینها را بدانم، مى توانم دقیقاً از وضع هوا در میلیونها سال قبل، یا میلیونها سال بعد آگاه گردم، چرا که پرونده گذشته و آینده در حال موجود است، نه پرونده اجمالى که پرونده تفضیلى آنها در جزئیات پرونده حاضر منعکس است. امروز دقیقاً بازتابى از دیروز است، و فردا بازتابى از امروز، و آگاهى کامل بر تمام جزئیات امروز به معنى آگاهى کامل بر حوادث گذشته و آینده است. به این ترتیب وقتى حوادث امروز با تمام ویژگیها و خصوصیات نزد خداوند حاضر است به یک معنى گذشته و آینده هم نزد او حضور دارد. «امروز» آئینه اى است براى «گذشته» و «آینده» و تمام حوادث دیروز و فردا را در آئینه امروز مى توان مشاهده کرد (دقت کنید). 2⃣راه دیگرى را که براى پاسخ از این سؤال گفته مى شود با ذکر یک مثال روشن مى کنیم: فرض کنید کسى در اطاقکى زندانى است که فقط روزنه کوچکى به خارج دارد، در حالى که یک قطار شتر از مقابل این روزنه مى گذرد، او نخست ناظر سر و گردن یک شتر، و سپس کوهان، و بعد پاها و دم او است، و همچنین سایر شترهائى که در این قطارند، و این روزنه کوچک دید سبب مى شود که او براى خود گذشته و آینده و ماضى و مستقبل درست کند، اما براى کسى که بیرون این اطاقک است، و بر پشت بام در «فضاى باز» ایستاده به تمام بیابان نگاه مى کند، مطلب طور دیگرى است، او همه قطار شتران را یکجا مى بیند که درحال حرکتند. 🔺از اینجا روشن مى شود که ساختن مفاهیم گذشته و حال و آینده نتیجه محدودیت دید انسان است، آنچه براى ما زمان ماضى محسوب مى شود براى اقوام پیشین زمان مستقبل بوده و آنچه براى ما مستقبل است براى آیندگان ماضى است. اما براى ذاتى که همه جا حضور دارد، و ازل و ابد را فراگرفته، ماضى و مضارع و حال بى معنى است، همه حوادث در تمام طول زمان نزد او حاضرند (منتهى هر کدام در ظرف مخصوص خود) و او به همه حوادث و موجودات عالم، چه در گذشته و چه در حال و آینده یکسان احاطه دارد. البته اعتراف مى کنیم تصور این مطلب براى ما که در زندان زمان و مکان محبوس هستیم کار مشکل و پیچیده اى است، ولى در عین حال مطلبى است قابل دقت و مطالعه. ادامه👇👇