🌹🌿🌹
......................................
♻️
#راز تفاوتها در آفرينش انسانها
🔴يکی از پرسشهای مهمی که ممکن است ذهن هر خردمندی را درگير سازد و وقتش را در راستای پاسخ بدان مشغول نمايد؛ راز تفاوتها در آفرينش انسانها است، اينکه چرا آفريدگار برخی از آفريدگان خويش را زيباروی و بعض ديگر را زشتروی، برخی را دارا و ثروتمند و بعض ديگر را نادار و فقير، برخی را نيرومند و قوی و بعض ديگر را ضعيف و نحيف آفريده است؟
🔴 آيا انسانهای ناقص آفريده شده و معلولان ذهنی حق ندارند بانگ برآورند که ای خدا ما هم با داشتن اعضای سالم و خرد کامل میتوانستيم در راه رسيدن به تو و قرب و کمال تو ثابت قدمترگام برداريم و آيا فرد تنگدست نمیتواند عذر بياورد که نرسيدن من به تکامل، نداشتن ثروت بود و عاصيان نمیتوانند بهانه بياورند که اگر ما هم معصوم بوديم نافرمانی تو را نمیکرديم و اصلاّ چرا خداوند نعمتهايش را به يکسان ميان همه تقسيم ننمود و اين همه تفاوت چگونه با عدالت ايشان سازگار مینمايد ؟
✍️پاسخ: ✅تبيين و حلّ شبهه تفاوتها مستلزم بيان نکاتی است :
1️⃣نکته اول؛
گر چه يکی از معانی واژه عدل در لغت، مساوات و برابری ذکر شده است، اما بايد توجه داشت که عدالت همواره مستلزم با مساوات نيست؛ چون مراعات مساوات تنها زمانی پسنديده است که هيچ گونه تفاوتی در شايستگیها واستحقاقها نباشد اما اگر با مجموعهای مواجه باشيم که از جهت شايستگی متفاوتند، مراعات مساوات در ميان آنها کاری عادلانه نبوده، بلکه تضييع حقوق اعضای شايستهتر است .
برای مثال، اگر معلمی به قصد مراعات عدل و مساوات به همه دانشآموزان خود نمره يکسانی دهد، کاری عادلانه انجام نداده است . از اين روی فلاسفه و متکلمين مسلمان با استناد به متون اسلامی عدالت الهی را به معنای رعايت استحقاقها در افاضه وجود و امتناع نکردن از اعطاء به آنچه امکان وجود و يا کمال وجود دارد، دانستند.
2️⃣نکته دوم؛
جهان طبيعت، دارای قوانين ثابت و سنن تغيير ناپذيری است که تغيير و تبديل آن قوانين محال است؛ به اين معنا که نمیتوان فرض کرد جهان باشد اما قوانين و نظامهای آن تغيير کند؛ همان گونه که نمیتوان شکر يا آبی را فرض کرد که شيرينی يا رطوبت نداشته باشد ( فلن تجد لسنة الله تبديلا و لن تجد لسنة الله تحويلا) .
لازمه چنين قوانين و قواعدی پيدايش تفاوتهای تکوينی ميان موجودات هستی است. برای مثال قانون عليت حاکم بر جهان مقتضی آن است که معلول، نسبت به علت خويش از کمالات وجودی کمتری برخوردار باشد. همچنين مسانخت و هماهنگی علت و معلول ايجاب میکند که اگر علت تولد نوزاد زيباروی يا زشتروی، بينا يا کور ، کمخرد يا تيزهوش، محقق گرديد معلول متناسب با آن نيز که تولد انسانی با آن ويژگيها است، موجود گردد.
با توجه به نکات فوق،
روشن میشود که تفاوت ميان موجودات، از جانب خود آنهاست، نه از ناحيه فيض باری تعالی؛فيض خداوند نامحدود است ولی ظرفيت و قابليت آفريدگان او محدود است . نبايد تصور شود که خداوند متعال يکی را که ممکن بود زيبا باشد زشت و ديگری را که ممکن بود زشت باشد زيبا قرار داد. و يا يکی را که ممکن بود کور باشد چشمدار و ديگری را که ممکن بود بينا باشد نابينا قرار داد؛ چون منشأ اين کمبودها و نقصانها از ناحيه موجودات و نتيجه قهری قوانين و سنتهای حاکم بر جهان است. نابينايی، ناشنوايی و محدوديتهايی از اين قبيل لازمه جبری قوانين طبيعی است و اين آفريدگانند که قابليت و ظرفيت دريافت چنين کمالاتی را ندارند.
سنتهای حاکم بر جهان ايجاب میکند که هرگاه علل طبيعی تولد نوزادی محقق نبود، انسانی پا به عرصه حيات نگذارد. ويا اگر علتِ مادیِ تولد نوزادی کور محقق گرديد انسانی نابينا متولد شود.
🍁🌳
@p_eteghadi 🌳🍁